حد ميهمانى و وليمه - میزان الحکمه جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 7

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حد ميهمانى و وليمه

ـ پيامبر خدا(ص ) : ميهمان تا دو شب پذيرايى مى شود , از شب سوم جزو اهل خانه به شمار مى آيد و هر چه رسيد بخورد.

ـ ميهمانى يك روز و دو روز و سه روز است .

مى شود.

ـ امام باقر(ع ) : وليمه دادن يك روز ودو روز اكرام است و سه روز وليمه دادن خودنمايى و شهرت طلبى است .

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : ولـيـمه دادن روز اول حق است و روز دوم احسان , از دو روز كه گذشت خودنمايى و شهرت طلبى است .

جاهايى كه شايسته است وليمه داد

ـ پـيـامبر خدا(ص ) در سفارش به على (ع ) , فرمود : اى على ! وليمه جز در پنج مورد نباشد :براى ازدواج , براى تولد فرزند , براى ختنه كردن , براى ساختن يا خريد خانه و براى بازگشت از مكه .

خوراك جان

ـ امام على (ع ) : خوراك بدنها , غذاست و خوراك جانها , اطعام كردن .

ـ لذت كريمان , در خوراندن است ولذت لئيمان , در خوردن .

پزشكى

پزشك حقيقى

ـ پيامبر خدا(ص ) به پزشكى فرمود :طبيب خداى عز و جل است , اما تو يارى مهربان هستى .

ـ نـيـز بـه پزشكى , فرمود : خداست كه طبيب است و تو ياورى مهربان هستى , طبيب درد كسى است كه آن را آفريده است .

ـ نيز به پزشكى , فرمود : طبيب خداست و چه بسا چيزهايى را نيك بياميزى و با آن (به جاى درمان بيمارى ) ديگرى رابسوزانى ((4)) .

ـ امام صادق (ع ) : پيشترها به طبيب .

معالج مى گفتند.

عرض كرد : درمان ازكيست ؟

فرمود : از من .

فرمود : به او دل خوش مى كنند.

آنچه انسان را از مراجعه به طبيب بى نياز مى كند

ـ امـام عـلى (ع ) در سفارشى به فرزند خودحسن (ع ) , فرمود : فرزندم ! آيا چهار نكته به تو نياموزم كه با رعايت آنها از طبيب بى نيازشوى ؟

عرض كرد : چرا , اى امير مؤمنان .

اشتها دارى از غذا دست بكش و غذا را خوب بجو و قبل از خوابيدن قضاى حاجت كن .

نكات را رعايت كنى , از مراجعه به طبيب بى نياز مى شوى .

ضامن بودن پزشك نادان

ـ پيامبر خدا(ص ) : كسى كه بدون داشتن پيشينه پزشكى طبابت كند , ضامن است .

ـ هرگاه كسى كه به طبابت شناخته شده نيست (از دانش پزشكى اطلاعى ندارد) كسى رادرمان كند و موجب تلف شدن يا لطمه زدن به او شود , ضامن است .

حكيم تر از طبيب

ـ امام على (ع ) : كارآزموده , حكيم تر از طبيب است .

ـ افراد كار آزموده از استوارى انديشه بيشتر برخوردارند.

پزشك جان

ـ امـام عـلـى (ع ) در توصيف پيامبر(ص ) , مى فرمايد : پزشكى است كه با دانش خود , همواره ميان مردم مى گردد , مرهمهايش را بخوبى درست كرده و ابزار داغ كردنش را تافته است و آنهارا هرجا كه لازم باشد , از دلهاى كور و گوشهاى كر و زبانهاى گنگ , مى گذارد.

مواضع حيرت و سرگردانى را جستجو و با داروى خود آنها را درمان مى كند.

ـ امـام صـادق (ع ) در سـفـارش بـه ابـن جـنـدب , فـرمـود : نـفس خود را دشمنى دان كه با آن جـهـادمـى كنى و عاريه اى كه بايد برگردانى , زيرا كه تو طبيب نفس خويش قرار داده شده اى و نـشـانـه سلامتى به تو شناسانده شده و درد براى تو روشن شده و به دارو راهنمايى شده اى , پس به درمان خودت بپرداز.

ـ بـه مـردى فـرمـود : تـو طـبـيـب نفس خويش قرار داده شده اى و درد به تو نشان داده شده و نـشـانـه سـلامتى به تو شناسانده شده و به دارو راهنمايى شده اى , پس بنگر كه چگونه به درمان خودمى پردازى .

پزشكى (متفرقه )

ـ امام على (ع ) : هركه طبابت مى كند بايداز خدا بترسد و خير خواه باشد و سعى خود را به كار برد.

ـ پيامبر خدا(ص ) : از جذامى بگريز ,چنان كه از شير مى گريزى .

ـ از جذامى بپرهيزيد , همچنان كه ازشير پرهيز مى شود.

ـ امـام عـلى (ع ) : در آغاز سردى هوا خودرا از سرما حفظ كنيد و در پايان آن از آن استقبال كنيد , زيرا سرما با بدنها همان مى كند كه بادرختان مى كند , در آغاز (برگهاى درختان را) مى سوزاند و در پايان برگها را مى روياند.

اطعام كردن .

فضيلت اطعام گرسنه

قرآن .

((و به (پاس ) دوستى (خدا) مستمند و يتيم و اسير راخوراك مى دادند.

((يا در روز گرسنگى , طعام دادن : به يتيمى خويشاوند.

ـ امـام صادق (ع ) : يكى از موجبات بهشت و آمرزش , اطعام گرسنه است , سپس اين سخن خداى عزوجل راتلاوت كرد : ((يا در روز گرسنگى طعام دادن : )).

ـ امام على (ع ) : آنچه خورى , برود وآنچه خورانى فراوان و پر بركت شود.

ـ مـعمر بن خلاد مى گويد : از ابوالحسن الرضا(ع ) پرسيدم كه منظور ازدوست داشتن در آيه ((و يطعمون الطعام على حبه مسكينا)) دوست داشتن خداست يا دوست داشتن غذا؟

فرمود : دوست داشتن غذا.

ـ امام باقر(ع ) : خداوند اطعام كردن و قربانى كردن را دوست دارد.

ـ امام صادق (ع ) : خداوند اطعام كردن و ريختن خون در منى را دوست دارد.

ـ پيامبر خدا(ص ) : كم عذابترين دوزخيان عبداللّه بن جذعان است .

ـ امام صادق (ع ) : امير المؤمنين (ع ) درزمينه طعام و غذا شبيه ترين مردم به رسول خدا(ص ) بود , خودش نان و سركه و روغن مى خورد و به مردم نان و گوشت مى خوراند.

ـ امام على (ع ) : هرگاه به كسى غذادادى , او را سير كن .

ـ امام صادق (ع ) : هركه مسلمانى را غذادهد تا سير شود , از پاداش آخرت او جز خداوند پروردگار جهانيان هيچ كس ديگرى , حتى فرشته مقرب و پيامبر مرسل , خبر ندارد سپس اين سخن خداى تعالى را تلاوت كرد : ((يااطعام كردن در روز گرسنگى )).

كيفر كسى كه مستمندان رااطعام نمى كند

قرآن .

((زيرا او به خداى بزرگ نمى گرويد و به اطعام مستمند ترغيب نمى كرد.

((و ما مستمند را اطعام نمى كرديم )).

((و يكديگر را به اطعام مستمند ترغيب نمى كنيد)).

((ايـن هـمـان كـسـى اسـت كـه يـتـيم را با خشونت مى راند و به خوراك دادن مستمند ترغيب نمى كند)).

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : سـوگـنـد بـه آن كـه جـان محمد در دست اوست , هيچ بنده اى به من ايـمـان نـيـاورده در حالى كه شب را سير بخوابد و برادر ـ يا فرمود : همسايه ـ مسلمانش گرسنه باشد.

ـ امـام سـجـاد(ع ) : هـركـه شـب را بـا شـكـم سـير بگذراند و در كنارش مؤمنى گرسنه باشد , خـداى تعالى فرمايد : فرشتگان من ! شما را بر اين بنده گواه مى گيرم كه من به او دستور دادم و اونافرمانيم كرد و از جز من فرمان برد , پس , او را به كارش وا گذاشتم .

هرگز او را نيامرزم .

ـ امـام عـلـى (ع ) , در نـامـه خـود بـه عـثـمـان بـن حنيف , كارگزار خويش در بصره , نوشت : گمان نمى بردم تو دعوت كسانى را بپذيرى كه نيازمندان را مى رانند و توانگران را دعوت مى كنند .

سركشى .

سركشى

قرآن .

((به سوى فرعون برو كه او سركش شده است )).

((اين است (حال بهشتيان ) و براى سركشان واقعا بد فرجامى است )).

((همانا جهنم (از ديرباز) كمينگاهى بوده , براى سركشان بازگشتگاهى است )).

((اما هر كه طغيان كرد و زندگى دنيا را برگزيد , جهنم (او را) جايگاه است )).

ـ امام على (ع ) : وه , كه چه زود سركش زمين مى خورد.

ـ ستمگر , سركشى است كه يكى از دو كيفر را انتظار مى كشد.

ـ هـركـه خود را به چيزى جز (تربيت و تزكيه ) نفس خويش مشغول دارد , در تاريكيهاسرگردان شود و در هلاكتها دست و پا زند و شيطانهايش او را در طغيانش فرو برند.

طاغوت

قرآن .

((در ميان هر امتى پيامبرى برانگيختيم كه خدا رابپرستيد و از طاغوت دورى كنيد)).

((و كـسـانـى كـه از بندگى طاغوت دورى كردند و به سوى خدا بازگشتند , بشارت خاص آنان است , پس بندگان مرابشارت ده )).

ـ امـام بـاقر(ع ) : زنهار از همدمان , كه هر يار و همدمى جز ما طاغوت است ـ يا فرمود : انباز(براى خدا) است .

ـ امام صادق (ع ) به ابو بصير درباره آيه ((و كسانى كه از بندگى طاغوت دورى كردند.

فرمود : شما همانها هستيد و هركه از جبارى اطاعت كند , او را بندگى كرده است .

ـ عيسى بن مريم (ع ) بر آباديى گذشت كه مردم آن (همگى ) مرده بودند.

اهـل ايـن آبادى ! يكى از آنها پاسخ داد : لبيك اى روح و كلمه خدا! آن حضرت فرمود : واى برشما! اعمال شما چه بود؟

عرض كرد : بندگى طاغوت و دوستى دنيا فرمود : چگونه طاغوت رابندگى مى كرديد؟

عرض كرد : از گنهكاران فرمان مى برديم .

ـ امام سجاد(ع ) : خداوند ما و شما را از مكر ستمگران و تجاوز حسودان و خشم جباران نگه دارد.

طلاق

نكوهش طلاق

ـ پيامبر خدا(ص ) : خداوند چيزى را كه نزداو منفورتر از طلاق باشد, حلال نكرده است .

ـ خداوند طلاق دادن را دشمن دارد و آزاد كردن بنده را دوست مى دارد.

ـ خداوند مردان و زنانى را كه همواره تغيير ذائقه مى دهند (و در پى تعويض همسران خودهستند) دوست ندارد.

ـ امـام بـاقـر(ع ) : خـداى عـزوجل از مردانى كه زن زياد طلاق مى دهند و هر زمانى زنى را تجربه مى كنند , نفرت دارد.

ـ امـام صـادق (ع ) : از چـيزهايى كه خداى عزوجل حلال فرموده هيچ چيز نزد او منفورتر ازطلاق نيست .

دشمن دارد.

ـ رسـول خـدا(ص ) فـرمـود : هيچ چيز نزد خداى عزوجل منفورتر از خانه اى نيست كه در اسلام بـاجدايى ويران شود حضرت صادق (ع )سپس فرمود: خداى عزوجل از آن رو نسبت به طلاق تاكيد فرموده و بارها از آن سخن گفته است ,كه از جدايى و تفرقه نفرت دارد.

ـ خداى عزوجل خانه اى را كه در آن عروسى باشد دوست دارد و خانه اى را كه در آن طلاق باشد , دشمن دارد و نزد خداى عزوجل چيزى منفورتر از طلاق نيست .

ـ امـام بـاقـر(ع ) : رسول خدا بر مردى گذشت و از او پرسيد : از همسرت چه خبر؟

عرض كرد : يا رسول اللّه ! طلاقش دادم , حضرت پرسيد : بى هيچ ايرادى ؟

عرض كرد : بى هيچ ايرادى .

امـام بـاقـر فرمود : آن مرد دوباره , ازدواج كرد : پس , پيامبر(ص ) بر او گذشت و پرسيد :ازدواج كردى ؟

عرض كرد : آرى .

طلاقش دادم , فرمود : بى هيچ ايرادى ؟

عرض كرد : بى هيچ ايرادى .

ازدواج كرد و باز پيامبر(ص ) بر او گذشت و پرسيد : ازدواج كردى ؟

عرض كرد : آرى .

ازمدتى به او فرمود : از همسرت چه خبر؟

عرض كرد: او را طلاق دادم .

هيچ ايرادى ؟

عرض كرد : بى هيچ ايرادى .

زنانى را كه همواره تغيير ذائقه مى دهند دشمن دارد يا از رحمت خود دورمى گرداند.

حكمت سه بار طلاق

قرآن .

((اگـر (شـوهـر بـراى بـار سوم ) او را طلاق داد , ديگر براو حلال نيست تا آن كه با شوهرى جز او ازدواج كند و اگر (شوهر دوم ) طلاقش داد , اگر آن دو (همسر سابق ) پندارند كه حدود خدا را به پاى دارند , گناهى بر آن دو نيست كه به يكديگر باز گردند.

دانايند , بيان مى كند)).

ـ از امـام رضـا(ع ) سؤال شد كه چرا زن مطلقه به طلاق عدى براى شوهر خود حلال نيست ,مگر اين كه با كس ديگرى ازدواج كند؟

حضرت فرمود : خداى تبارك وتعالى تا دوبار اجازه طلاق داده است و فرموده : ((طلاق دوبار است , آن گاه به شايستگى نگهداشتن يا به نيكى رهاكردن )) يعنى در طلاق سوم .

خـوش نـدارد , پـس خداوند آن زن را بر وى حرام كرد و ديگر بر او حلال نيست مگر اين كه بامرد ديگرى ازدواج كند تا مردم طلاق را سبك نگيرند و به زنان زيان نرسد.

ـ امام رضا(ع ) به محمدبن سنان درباره علت سه بار طلاق , چنين مرقوم فرمود : علت مقررشدن سـه بـار طـلاق ايـن است كه از طلاق اول تا سوم فرصتى است براى آن كه ميل و رغبتى به ازسر گرفتن زندگى زناشويى پيش آيد يا اگر عصبانيت و خشمى در كار بوده فروكش كند و نيزبراى آن كـه زنـان ترسان و متنبه شوند و از نافرمانى شوهرانشان باز ايستند , زيرا زن از اين رومستحق جدايى و طلاق شده است كه مرتكب عمل ناشايست نافرمانى از شوهرش گرديده است .

و به زن زورگويى نكند و در كارهاى خود با چشم باز عبرت آموز بنگرد و بداند كه بعد از نه طلاق از زندگى كردن با او براى هميشه محروم خواهد شد.

ـ پيامبر خدا(ص ) : لعنت خدا بر محلل و مردى كه كار را به محلل كشاند.

طمع

نكوهش طمع

قرآن .

((باز (هم ) طمع دارد كه بيفزايم )).

ـ امام هادى7 : طمع , خصلت زشتى است .

ـ پيامبر خدا9 : طمع , حكمت را از دل دانشمندان مى برد.

ـ امام على7 : طمع وروديى است كه خروجى ندارد و ضامنى است كه به ضمانت خود وفانمى كند , چـه بـسـا كـه آشـامـنـده آب پيش از آن كه سيراب شود آب گلوگيرش شود , هر چه مطلوب ارزشمندتر باشد مصيبت از دست دادن آن بزرگتر است , آرزوها چشمهاى بصيرت راكور مى كند و بهره هر كس گرچه در پى آن نرود به او مى رسد.

ـ اندكى طمع , پرهيزگارى بسيارى راتباه مى كند.

/ 64