ـ پيامبر خدا(ص ) : ميهمان تا دو شب پذيرايى مى شود , از شب سوم جزو اهل خانه به شمار مى آيد و هر چه رسيد بخورد.ـ ميهمانى يك روز و دو روز و سه روز است .مى شود.ـ امام باقر(ع ) : وليمه دادن يك روز ودو روز اكرام است و سه روز وليمه دادن خودنمايى و شهرت طلبى است .ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : ولـيـمه دادن روز اول حق است و روز دوم احسان , از دو روز كه گذشت خودنمايى و شهرت طلبى است .
جاهايى كه شايسته است وليمه داد
ـ پـيـامبر خدا(ص ) در سفارش به على (ع ) , فرمود : اى على ! وليمه جز در پنج مورد نباشد :براى ازدواج , براى تولد فرزند , براى ختنه كردن , براى ساختن يا خريد خانه و براى بازگشت از مكه .
خوراك جان
ـ امام على (ع ) : خوراك بدنها , غذاست و خوراك جانها , اطعام كردن .ـ لذت كريمان , در خوراندن است ولذت لئيمان , در خوردن .
پزشكى
پزشك حقيقى
ـ پيامبر خدا(ص ) به پزشكى فرمود :طبيب خداى عز و جل است , اما تو يارى مهربان هستى .ـ نـيـز بـه پزشكى , فرمود : خداست كه طبيب است و تو ياورى مهربان هستى , طبيب درد كسى است كه آن را آفريده است .ـ نيز به پزشكى , فرمود : طبيب خداست و چه بسا چيزهايى را نيك بياميزى و با آن (به جاى درمان بيمارى ) ديگرى رابسوزانى ((4)) .ـ امام صادق (ع ) : پيشترها به طبيب .معالج مى گفتند.عرض كرد : درمان ازكيست ؟ فرمود : از من .فرمود : به او دل خوش مى كنند.
آنچه انسان را از مراجعه به طبيب بى نياز مى كند
ـ امـام عـلى (ع ) در سفارشى به فرزند خودحسن (ع ) , فرمود : فرزندم ! آيا چهار نكته به تو نياموزم كه با رعايت آنها از طبيب بى نيازشوى ؟ عرض كرد : چرا , اى امير مؤمنان .اشتها دارى از غذا دست بكش و غذا را خوب بجو و قبل از خوابيدن قضاى حاجت كن .نكات را رعايت كنى , از مراجعه به طبيب بى نياز مى شوى .
ضامن بودن پزشك نادان
ـ پيامبر خدا(ص ) : كسى كه بدون داشتن پيشينه پزشكى طبابت كند , ضامن است .ـ هرگاه كسى كه به طبابت شناخته شده نيست (از دانش پزشكى اطلاعى ندارد) كسى رادرمان كند و موجب تلف شدن يا لطمه زدن به او شود , ضامن است .
حكيم تر از طبيب
ـ امام على (ع ) : كارآزموده , حكيم تر از طبيب است .ـ افراد كار آزموده از استوارى انديشه بيشتر برخوردارند.
پزشك جان
ـ امـام عـلـى (ع ) در توصيف پيامبر(ص ) , مى فرمايد : پزشكى است كه با دانش خود , همواره ميان مردم مى گردد , مرهمهايش را بخوبى درست كرده و ابزار داغ كردنش را تافته است و آنهارا هرجا كه لازم باشد , از دلهاى كور و گوشهاى كر و زبانهاى گنگ , مى گذارد.مواضع حيرت و سرگردانى را جستجو و با داروى خود آنها را درمان مى كند.ـ امـام صـادق (ع ) در سـفـارش بـه ابـن جـنـدب , فـرمـود : نـفس خود را دشمنى دان كه با آن جـهـادمـى كنى و عاريه اى كه بايد برگردانى , زيرا كه تو طبيب نفس خويش قرار داده شده اى و نـشـانـه سلامتى به تو شناسانده شده و درد براى تو روشن شده و به دارو راهنمايى شده اى , پس به درمان خودت بپرداز.ـ بـه مـردى فـرمـود : تـو طـبـيـب نفس خويش قرار داده شده اى و درد به تو نشان داده شده و نـشـانـه سـلامتى به تو شناسانده شده و به دارو راهنمايى شده اى , پس بنگر كه چگونه به درمان خودمى پردازى .
پزشكى (متفرقه )
ـ امام على (ع ) : هركه طبابت مى كند بايداز خدا بترسد و خير خواه باشد و سعى خود را به كار برد.ـ پيامبر خدا(ص ) : از جذامى بگريز ,چنان كه از شير مى گريزى .ـ از جذامى بپرهيزيد , همچنان كه ازشير پرهيز مى شود.ـ امـام عـلى (ع ) : در آغاز سردى هوا خودرا از سرما حفظ كنيد و در پايان آن از آن استقبال كنيد , زيرا سرما با بدنها همان مى كند كه بادرختان مى كند , در آغاز (برگهاى درختان را) مى سوزاند و در پايان برگها را مى روياند.اطعام كردن .
فضيلت اطعام گرسنه
قرآن .((و به (پاس ) دوستى (خدا) مستمند و يتيم و اسير راخوراك مى دادند.((يا در روز گرسنگى , طعام دادن : به يتيمى خويشاوند.ـ امـام صادق (ع ) : يكى از موجبات بهشت و آمرزش , اطعام گرسنه است , سپس اين سخن خداى عزوجل راتلاوت كرد : ((يا در روز گرسنگى طعام دادن : )).ـ امام على (ع ) : آنچه خورى , برود وآنچه خورانى فراوان و پر بركت شود.ـ مـعمر بن خلاد مى گويد : از ابوالحسن الرضا(ع ) پرسيدم كه منظور ازدوست داشتن در آيه ((و يطعمون الطعام على حبه مسكينا)) دوست داشتن خداست يا دوست داشتن غذا؟ فرمود : دوست داشتن غذا.ـ امام باقر(ع ) : خداوند اطعام كردن و قربانى كردن را دوست دارد.ـ امام صادق (ع ) : خداوند اطعام كردن و ريختن خون در منى را دوست دارد.ـ پيامبر خدا(ص ) : كم عذابترين دوزخيان عبداللّه بن جذعان است .ـ امام صادق (ع ) : امير المؤمنين (ع ) درزمينه طعام و غذا شبيه ترين مردم به رسول خدا(ص ) بود , خودش نان و سركه و روغن مى خورد و به مردم نان و گوشت مى خوراند.ـ امام على (ع ) : هرگاه به كسى غذادادى , او را سير كن .ـ امام صادق (ع ) : هركه مسلمانى را غذادهد تا سير شود , از پاداش آخرت او جز خداوند پروردگار جهانيان هيچ كس ديگرى , حتى فرشته مقرب و پيامبر مرسل , خبر ندارد سپس اين سخن خداى تعالى را تلاوت كرد : ((يااطعام كردن در روز گرسنگى )).
كيفر كسى كه مستمندان رااطعام نمى كند
قرآن .((زيرا او به خداى بزرگ نمى گرويد و به اطعام مستمند ترغيب نمى كرد.((و ما مستمند را اطعام نمى كرديم )).((و يكديگر را به اطعام مستمند ترغيب نمى كنيد)).((ايـن هـمـان كـسـى اسـت كـه يـتـيم را با خشونت مى راند و به خوراك دادن مستمند ترغيب نمى كند)).ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : سـوگـنـد بـه آن كـه جـان محمد در دست اوست , هيچ بنده اى به من ايـمـان نـيـاورده در حالى كه شب را سير بخوابد و برادر ـ يا فرمود : همسايه ـ مسلمانش گرسنه باشد.ـ امـام سـجـاد(ع ) : هـركـه شـب را بـا شـكـم سـير بگذراند و در كنارش مؤمنى گرسنه باشد , خـداى تعالى فرمايد : فرشتگان من ! شما را بر اين بنده گواه مى گيرم كه من به او دستور دادم و اونافرمانيم كرد و از جز من فرمان برد , پس , او را به كارش وا گذاشتم .هرگز او را نيامرزم .ـ امـام عـلـى (ع ) , در نـامـه خـود بـه عـثـمـان بـن حنيف , كارگزار خويش در بصره , نوشت : گمان نمى بردم تو دعوت كسانى را بپذيرى كه نيازمندان را مى رانند و توانگران را دعوت مى كنند .سركشى .
سركشى
قرآن .((به سوى فرعون برو كه او سركش شده است )).((اين است (حال بهشتيان ) و براى سركشان واقعا بد فرجامى است )).((همانا جهنم (از ديرباز) كمينگاهى بوده , براى سركشان بازگشتگاهى است )).((اما هر كه طغيان كرد و زندگى دنيا را برگزيد , جهنم (او را) جايگاه است )).ـ امام على (ع ) : وه , كه چه زود سركش زمين مى خورد.ـ ستمگر , سركشى است كه يكى از دو كيفر را انتظار مى كشد.ـ هـركـه خود را به چيزى جز (تربيت و تزكيه ) نفس خويش مشغول دارد , در تاريكيهاسرگردان شود و در هلاكتها دست و پا زند و شيطانهايش او را در طغيانش فرو برند.
طاغوت
قرآن .((در ميان هر امتى پيامبرى برانگيختيم كه خدا رابپرستيد و از طاغوت دورى كنيد)).((و كـسـانـى كـه از بندگى طاغوت دورى كردند و به سوى خدا بازگشتند , بشارت خاص آنان است , پس بندگان مرابشارت ده )).ـ امـام بـاقر(ع ) : زنهار از همدمان , كه هر يار و همدمى جز ما طاغوت است ـ يا فرمود : انباز(براى خدا) است .ـ امام صادق (ع ) به ابو بصير درباره آيه ((و كسانى كه از بندگى طاغوت دورى كردند.فرمود : شما همانها هستيد و هركه از جبارى اطاعت كند , او را بندگى كرده است .ـ عيسى بن مريم (ع ) بر آباديى گذشت كه مردم آن (همگى ) مرده بودند.اهـل ايـن آبادى ! يكى از آنها پاسخ داد : لبيك اى روح و كلمه خدا! آن حضرت فرمود : واى برشما! اعمال شما چه بود؟ عرض كرد : بندگى طاغوت و دوستى دنيا فرمود : چگونه طاغوت رابندگى مى كرديد؟ عرض كرد : از گنهكاران فرمان مى برديم .ـ امام سجاد(ع ) : خداوند ما و شما را از مكر ستمگران و تجاوز حسودان و خشم جباران نگه دارد.
طلاق
نكوهش طلاق
ـ پيامبر خدا(ص ) : خداوند چيزى را كه نزداو منفورتر از طلاق باشد, حلال نكرده است .ـ خداوند طلاق دادن را دشمن دارد و آزاد كردن بنده را دوست مى دارد.ـ خداوند مردان و زنانى را كه همواره تغيير ذائقه مى دهند (و در پى تعويض همسران خودهستند) دوست ندارد.ـ امـام بـاقـر(ع ) : خـداى عـزوجل از مردانى كه زن زياد طلاق مى دهند و هر زمانى زنى را تجربه مى كنند , نفرت دارد.ـ امـام صـادق (ع ) : از چـيزهايى كه خداى عزوجل حلال فرموده هيچ چيز نزد او منفورتر ازطلاق نيست .دشمن دارد.ـ رسـول خـدا(ص ) فـرمـود : هيچ چيز نزد خداى عزوجل منفورتر از خانه اى نيست كه در اسلام بـاجدايى ويران شود حضرت صادق (ع )سپس فرمود: خداى عزوجل از آن رو نسبت به طلاق تاكيد فرموده و بارها از آن سخن گفته است ,كه از جدايى و تفرقه نفرت دارد.ـ خداى عزوجل خانه اى را كه در آن عروسى باشد دوست دارد و خانه اى را كه در آن طلاق باشد , دشمن دارد و نزد خداى عزوجل چيزى منفورتر از طلاق نيست .ـ امـام بـاقـر(ع ) : رسول خدا بر مردى گذشت و از او پرسيد : از همسرت چه خبر؟ عرض كرد : يا رسول اللّه ! طلاقش دادم , حضرت پرسيد : بى هيچ ايرادى ؟ عرض كرد : بى هيچ ايرادى .امـام بـاقـر فرمود : آن مرد دوباره , ازدواج كرد : پس , پيامبر(ص ) بر او گذشت و پرسيد :ازدواج كردى ؟ عرض كرد : آرى .طلاقش دادم , فرمود : بى هيچ ايرادى ؟ عرض كرد : بى هيچ ايرادى .ازدواج كرد و باز پيامبر(ص ) بر او گذشت و پرسيد : ازدواج كردى ؟ عرض كرد : آرى .ازمدتى به او فرمود : از همسرت چه خبر؟ عرض كرد: او را طلاق دادم .هيچ ايرادى ؟ عرض كرد : بى هيچ ايرادى .زنانى را كه همواره تغيير ذائقه مى دهند دشمن دارد يا از رحمت خود دورمى گرداند.
حكمت سه بار طلاق
قرآن .((اگـر (شـوهـر بـراى بـار سوم ) او را طلاق داد , ديگر براو حلال نيست تا آن كه با شوهرى جز او ازدواج كند و اگر (شوهر دوم ) طلاقش داد , اگر آن دو (همسر سابق ) پندارند كه حدود خدا را به پاى دارند , گناهى بر آن دو نيست كه به يكديگر باز گردند.دانايند , بيان مى كند)).ـ از امـام رضـا(ع ) سؤال شد كه چرا زن مطلقه به طلاق عدى براى شوهر خود حلال نيست ,مگر اين كه با كس ديگرى ازدواج كند؟ حضرت فرمود : خداى تبارك وتعالى تا دوبار اجازه طلاق داده است و فرموده : ((طلاق دوبار است , آن گاه به شايستگى نگهداشتن يا به نيكى رهاكردن )) يعنى در طلاق سوم .خـوش نـدارد , پـس خداوند آن زن را بر وى حرام كرد و ديگر بر او حلال نيست مگر اين كه بامرد ديگرى ازدواج كند تا مردم طلاق را سبك نگيرند و به زنان زيان نرسد.ـ امام رضا(ع ) به محمدبن سنان درباره علت سه بار طلاق , چنين مرقوم فرمود : علت مقررشدن سـه بـار طـلاق ايـن است كه از طلاق اول تا سوم فرصتى است براى آن كه ميل و رغبتى به ازسر گرفتن زندگى زناشويى پيش آيد يا اگر عصبانيت و خشمى در كار بوده فروكش كند و نيزبراى آن كـه زنـان ترسان و متنبه شوند و از نافرمانى شوهرانشان باز ايستند , زيرا زن از اين رومستحق جدايى و طلاق شده است كه مرتكب عمل ناشايست نافرمانى از شوهرش گرديده است .و به زن زورگويى نكند و در كارهاى خود با چشم باز عبرت آموز بنگرد و بداند كه بعد از نه طلاق از زندگى كردن با او براى هميشه محروم خواهد شد.ـ پيامبر خدا(ص ) : لعنت خدا بر محلل و مردى كه كار را به محلل كشاند.
طمع
نكوهش طمع
قرآن .((باز (هم ) طمع دارد كه بيفزايم )).ـ امام هادى7 : طمع , خصلت زشتى است .ـ پيامبر خدا9 : طمع , حكمت را از دل دانشمندان مى برد.ـ امام على7 : طمع وروديى است كه خروجى ندارد و ضامنى است كه به ضمانت خود وفانمى كند , چـه بـسـا كـه آشـامـنـده آب پيش از آن كه سيراب شود آب گلوگيرش شود , هر چه مطلوب ارزشمندتر باشد مصيبت از دست دادن آن بزرگتر است , آرزوها چشمهاى بصيرت راكور مى كند و بهره هر كس گرچه در پى آن نرود به او مى رسد.ـ اندكى طمع , پرهيزگارى بسيارى راتباه مى كند.