نمازگزار غير مؤمن ! - میزان الحکمه جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 7

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نمازگزار غير مؤمن !

ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ) : روزگـارى فـرا مـى رسـدكه مردم در مساجد خود جمع مى شوند و نماز مى خوانند , اما مؤمنى در ميان آنها وجود ندارد.

ـ مؤذن اذان مى گويد و مردمى نماز مى گزارند , اما هيچ كدامشان مؤمن نيستند.

ـ امام على (ع ) : بسا عبادت كننده اى كه دين ندارد.

تاويل نماز

ـ امـام على (ع ) به مردى كه نمازمى خواند,فرمود : اى مرد , آيا تاويل نماز را مى دانى ؟

عرض كرد : سـرورم ! آيـا نـمـاز تـاويـلـى جـز عـبـادت دارد؟

حـضرت فرمود : سوگند به آن كه محمد را به پيامبرى فرستاد, آرى دارد.

تـاويـل نخستين تكبيرت تا تكبيرة الاحرام چنين است كه وقتى گفتى : اللّه اكبر , در قلب وجان خود بگذرانى كه خدا بزرگتر از آن است كه به قيام يا قعودى وصف شود و در تكبير دوم در قلبت چنين بگذرانى كه خدا بزرگتر از آن است كه به حركت يا سكونى وصف شود و درتكبير سوم او را بزرگتر از آن بدانى كه به جسميت وصف شود يا به چيزى مانند باشد يا به چيزى قياس شود و در تـكبير چهارم او را بزرگتر از آن بدانى كه به عارضه اى دچار شود يابيماريها دردمندش كند و در تكبير پنجم او را بزرگتر از آن بدانى كه به جوهرى يا عرضى وصف شود يا در چيزى حلول كند و يا چـيـزى در او حلول كند و در تكبير ششم چنين از دلت بگذرانى كه او بالاتر از آن است كه زوال و جابه جايى و دگرگونى حالات , كه در موجودات حادث رواست , در او جايز باشد و در تكبير هفتم او را برتر از آن بدانى كه محل حواس پنجگانه باشد.

تاويل كشيدن گردنت در ركوع نيز اين است كه با خودگويى : اگر گردنم را بزنى باز به توايمان دارم .

گفتن جمله ((سمع اللّه )) تاويلش اين است : كسى كه مرا از نيستى به صحنه هستى آورد.

سجده اول اين است كه در حال سجده از ذهن و دلت بگذرانى كه : مرا از خاك آفريدى .

سـر بـرداشتنت از سجده اول تاويلش اين است : مرا از خاك بيرون آوردى و سجده دوم به معناى ايـن اسـت كـه : مرا به خاك برمى گردانى و در سربرداشتنت از سجده دوم از قلبت بگذرانى : بار ديگر مرا از خاك بيرون مى آورى .

نشستن به طرف چپ و گذاشتن پاى راستت روى پاى چپ تاويلش اين است كه در دلت بگذرانى : خدايا! من حق را بر پاى داشتم و باطل را ميراندم .

تاويل تشهدت عبارت است از : تجديد ايمان و تكرار اسلام و اقرار به برانگيخته شدن پس از مرگ .

تاويل سلام دادنها عبارت است از : تمجيد پروردگار سبحان و برتر دانستن او از آنچه ستمگران در حقش گفته اند و ملحدان وصفش كرده اند.

و بركاته )) طلب رحمت و مهر خداى سبحان است و اين به معناى در امان ماندن شما از عذاب روز قيامت است .

امـيـرالـمـؤمنين (ع ) سپس فرمود : كسى كه تاويل نماز خود را بدين صورت نداند , نمازش ناقص است .

ـ نخستين تكبير از اين هفت تكبير (تاويلش ) آن است كه با انگشتان پنجگانه لمس شود.

ـ در معناى ((قد قامت الصلاة )) در اقامه , مى فرمايد : يعنى وقت ديدار و راز و نياز و برآورده شدن حـوايـج و رسـيدن به آرزو و وصال خداى عزوجل و كرامت و عفو و خشنودى و آمرزش او رسيده است .

جوامع آداب نماز

ـ امام سجاد(ع ) : حق نماز اين است كه بدانى نماز , وارد شدن بر خداى عزوجل است و تو با نماز در پـيـشگاه خداوند عزوجل ايستاده اى , پس چون اين را دانستى بايد همچون بنده اى ذليل و حقير , راغـب و راهـب وامـيـدوار و بيمناك و بينوا و زارى كننده باشى و به احترام كسى كه در مقابلش ايـستاده اى , باآرامش و وقار بايستى و با دل به نماز رو كنى و آن را با رعايت شرايط و حقوقش , به جا آورى .

ـ امـام صادق (ع ) : هرگاه رو به قبله ايستادى دنيا و هرچه را در آن است و مردم و احوال واوضاع آنها را يكسره فراموش كن و دلت را از هر آنچه تو را از خدا باز مى دارد , فارغ گردان وبا چشم دل عـظـمت خداى را ببين و آن روزى را به ياد آر كه هر كسى كرده خود را مى يابد وهمگان به سوى خـداونـد كـه مـولاى حـقيقى آنهاست برگردانده مى شوند و در آن روز تو با پاى ترس و اميد در پيشگاه او مى ايستى .

چون تكبير گفتى هر آنچه را ميان آسمانهاى بالا و زمين است در برابر كبرياى او ناچيز شمار , زيرا كه هرگاه بنده تكبير بگويد وخداى تعالى به قلبش بنگرد و حقيقت تكبير را در آن نبيند فرمايد : اى دروغگو! مرامى فريبى ؟

به عزت و جلالم سوگند كه تو را از حلاوت ياد خود محروم گردانم و نگذارم كه به من نزديك شوى و با من راز و نياز كنى .

بدان كه خداوند به خدمت تو محتاج نيست و از عبادت و دعاى تو بى نياز است بلكه تو را به فضل و رحمت خويش فرا خوانده , تا بر تو رحمت آورد و از كيفر خويش بدور دارد.

ـ مـعـصـوم (ع ): بـه يـكـى از عـلـمـاى آل مـحـمد(ص ) عرض شد : فدايت شوم معناى حقيقى نـمازچيست ؟

فرمود : رسيدن رحمت خدا به بنده و طلب وصال خدا از سوى بنده هرگاه با نيت واردنـمـاز شـود و بـا تـعظيم و اجلال تكبير گويد و شمرده قرائت خواند و با خشوع ركوع كند و بـاتـواضـع سـر از ركـوع بردارد و با خوارى و خضوع سجده كند و با اخلاص و اميد تشهد گويد و بارحمت و رغبت سلام دهد و با بيم و اميد نمازش را تمام كند.

جا آورده است .

عرض شد : آداب نماز چيست ؟

فرمود : حضور قلب و فارغ كردن جوارح (از هر حركتى جز حركات نماز) و ايستادن به خوارى در برابر خداى تبارك و تعالى و قرار دادن بهشت درسمت راست خود و ديدن دوزخ در سمت چپ خود و صراط را جلو خود و خداوند را در برابرخويش .

ـ در صحف ادريس آمده است : چون وارد نماز شديد , ذهن و فكر خود را متوجه آن سازيدو خدا را بـا دلـى پـاك و فـارغ (از هر چه جز اوست ) بخوانيد و با خضوع و خشوع و فرمانبردارى و فروتنى , مـصـالـح و منافع خود را از او بخواهيد و هرگاه ركوع و سجود كرديد افكار دنيوى وخيالات بد و ناشايست و كردارهاى زشت و انديشه مكر و خدعه و حرامخوارى و تجاوز ودشمنى و كينه ها را , از خود دور سازيد و همه اينها را از ميان خود به دور افكنيد.

ـ خـداونـد بـه مـوسى بن عمران وحى فرمود : اى موسى ! توبه را پيش افكن و گناه را پس اندازو هنگام ايستادن به نماز در برابر من , آرام و با تانى باش .

نهى از كاهلى در نماز

قرآن .

((اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حال مستى به نمازنزديك نشويد , تا بدانيد چه مى گوييد)).

((مـنافقان با خدا نيرنگ مى كنند و حال آن كه او با آنان نيرنگ خواهد كرد و چون به نماز ايستند كاهلانه برخيزند , بامردم ريا مى كنند و خدا را جز اندكى ياد نمى كنند)).

ـ حـلـبـى : از حـضـرت (ع ) درباره آيه ((اى كسانى كه ايمان آورده ايد در حال مستى )) پرسيدم , فرمود : مقصود مستى خواب است .

مـى فـرمـايـد : شـمـا را خـواب آلـودگى و چرتى است كه نمى گذارد بدانيد در ركوع و سجود وتكبيرتان چه مى گوييد.

اين آيه مستى شراب نيست , مؤمن مسكر نمى نوشد و مست نمى كند.

ـ امـام بـاقـر(ع ) : با حالت كسل و خواب آلود و سنگين به نماز نايست , زيرا اينها از خصلتهاى نفاق اسـت و خـداونـد مـؤمـنان را از اين كه در حالت مستى , يعنى مستى خواب , به نماز ايستند نهى فرموده است .

ـ امام على (ع ) : هرگاه درحال نماز خواب بر تو غلبه كرد , نماز را قطع كن و بخواب , زيرا در چنان حالى نمى دانى كه خودت را دعامى كنى يا نفرين .

ـ در حـديـث مـعـراج آمده است : اى احمد! از سه بنده در شگفتم : بنده اى كه به نماز مى ايستد و مى داند دست به سوى چه كسى برمى دارد و در برابر چه كسى ايستاده است , اما خواب آلود است .

/ 64