گمراهى آشكار - میزان الحکمه جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 7

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گمراهى آشكار

قرآن .

((آيا كسى كه خداوند سينه اش را براى اسلام گشوده و برخوردار از نورى از جانب پروردگار خود مى باشد , [چون غير اوست ؟ ] پس واى بر آنها كه از سختدلى يادخدا نمى كنند.

((هـيـچ مـرد و زن مـؤمـنى را نسزد كه چون خدا و رسول او به كارى فرمان دهند , در كار خود اختيارى داشته باشند.

هركه از خدا و رسول او نافرمانى كند هر آينه آشكارا گمراه شده است )).

ـ امـام عـلى (ع ) در نامه خود به معاويه , مى نويسد : تو با ادعاهاى نادرستت به راههاى اسلاف خود رفتى تا از حق و حقيقت بگريزى و چيزى را كه از گوشت و خونت براى تو لازمتراست , انكار كنى در حالى كه فضاى گوش تو از آن لبريز و سينه ات از آن مالامال است .

پس از حق چيزى جز گمراهى آشكار و پس از بيان و روشنگرى چيزى جز اشتباه ودرآميختن حق به باطل هست ؟ .

انواع گمراهى

ـ امـام عـلـى (ع ) : گـمـراهى چند گونه است : گونه اى از آن ستوده است و گونه اى نكوهيده وگـونـه اى نـه سـتـوده اسـت نه نكوهيده و گونه اى از آن گمراهى فراموشى است , گمراهى سـتـوده هـمان است كه منسوب به خداى تعالى است , مانند آن كه مى فرمايد : ((خداوند هركه را بـخواهدگمراه مى كند)) يعنى خداوند به سبب اعمال و كردارهاى (سؤ) خود بندگان آنان را از راه بهشت به در مى برد.را گمراه كرد)) و ((فرعون قوم خود را گمراه كرد و هدايت نكرد)).گمراهى منسوب به بتها ,نمونه اش اين سخن خداست در داستان ابراهيم : ((من و فرزندانم را از پرستش بتان دورنگه دار.

كـسـى را گـمـراه نـمى كنند , بلكه اين خود مردمند كه با پرستش آنها به جاى خداى عزوجل , گمراه و كافر مى شوند.((تا اگر يكيشان گمراه شد (از ياد برد) يكى از آنها به او ياد آورى كند)).جاهايى از كتاب خود از گمراهى ياد كرده است .پـيـامـبر خود نسبت مى دهد مثلا مى فرمايد : ((و تو را گمراه يافت , پس هدايت كرد)) يعنى : تو رادر ميان مردمى يافت كه نبوتت را نمى شناختند , پس آنان را به تو راهنمايى فرمود.

كمترين گمراهى

ـ امـام عـلـى (ع ) : كـمـتـريـن چـيـزى كـه بنده به واسطه آن گمراه شود , اين است كه حجت خـداى تـبـارك و تـعالى و گواه او بر بندگانش , يعنى كسى را كه خداى عزوجل به فرمانبرى او فرمان داده و ولايتش را فرض گردانيده است , نشناسد.

ويران كننده پايه هاى گمراهى

ـ امـام عـلـى (ع ) : در گـرفـتـاريـهـاى خـويـش از قـرآن كـمـك گـيريد , زيرا در قرآن شفاى بزرگترين دردها , يعنى درد كفر و نفاق و انحراف و گمراهى است .

ـ اين اسلام دين خداست كه آن را براى خود برگزيد و با پايه , آن پايه هاى گمراهى راويران كرد.

ـ در تـوصـيـف پيامبر(ص ) , مى فرمايد : حق را به وسيله حق آشكار كرد و سپاهيان اباطيل رادور راند و يورشهاى گمراهيها را درهم كوبيد.

ـ آن زمان كه شما در راه ضلالت همگان گرد هم آمده بوديد و راهنمايى نداشتيد و چاه مى كنديد و آبى نمى يافتيد , به رهبرى شما برخاستم .

غرامت و تاوان .

غرامت و تاوان

ـ پيامبر خدا(ص ) : پيشوا (ى يك قوم ) غرامت پرداز است .

ـ امام على (ع ) : طبيب و دامپزشك هنگام مداواى مريض يا دام بايد از ولى و صاحب آنهابرائت نامه (اجازه ) بگيرد و گرنه در قبال (صدمه ديدن يا تلف شدن مال و جان ) او ضامن است .

ـ امـام صـادق (ع ) : هـرگـاه كـسـى براى كارى اجير شود و او آن كار را خراب كند و از بين ببرد ,ضامن است .

ـ از پدرانش (ع ) : صنعتگران اگر چيزى را چه بر اثر اشتباه و چه عمدا از بين ببرند , درصورتى كه در قبال دريافت مزد كار كنند , ضامن هستند.

ـ شتربانى را كه براى حمل شيشه بزرگى پر از روغن به اجيرى گرفته شده بود و او آن راشكسته بود خدمت امير المؤمنين (ع )آوردند و حضرت از او غرامت گرفت .

ـ پيامبر خدا(ص ) : دست هر چه مى ستاند , ضامن برگرداندن آن است .

ـ دست هر چه مى ستاند , ضامن است كه برگرداند.

ـ امـام كـاظـم (ع ) در پاسخ به سؤال از تاوان ضامن , فرمود : تاوان به عهده ضامن نيست , بلكه به عهده كسى است كه مال را خورده است .

نكوهش كفيل شدن و ضمانت كردن

ـ امام صادق (ع ) : كفيل شدن خسارت است , غرامت است , پشيمانى است .

ـ در تورات نوشته شده است : كفيل شدن , پشيمانى است , غرامت است .

ـ امـام بـاقـر يـا امـام صـادق (ع ) : حـق و حـقوق به گردن خودت واجب نكن و در برابر سختيها وناملايمات صبر كن .

ـ امام صادق (ع ) به ابوالعباس بقباق فرمود : چرا حج نرفتى ؟

عرض كرد : كفالت كسى راكرده بودم .پيشين را به نابودى كشاند؟

!.

ـ امام على (ع ) : چيزى را كه از عهده انجام آن بر نمى آيى ضمانت نكن .

/ 64