ناتوانى - میزان الحکمه جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 7

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ناتوانى

ناتوانى و ناتوان

ـ امام على (ع ): ناتوانى , سبب ضايع كردن است .

ـ ناتوانى , خوارى است .

ـ نتيجه ناتوانى , از دست شدن خواسته است .

ـ ناتوانى , آفت است .

ـ پيامبر خدا(ص ): خداى تعالى زيركى را مى ستايد و ناتوانى را سرزنش مى كند.

چيزى بر تو چيره آمد بگو: خدا مرا بس است و او نيكو وكيلى است .

ـ امـام عـلى (ع ): ناتوانى آن است كه با پرداختن به آن چه برايت تضمين شده , از آن چه بر توواجب گشته است با زمانى و به آن چه داده شده اى قناعت نكنى .

ـ ناتوانى كه با خير همراه باشد, بهتر از قدرتى است كه شر در پى آورد.

ـ اعتماد كردن به هر كسى پيش از آزمودن او, ناتوانى است .

ـ خـداى سـبحان طاعت (خود) را غنيمت زيركان قرار داده است , در آن جايى كه ناتوانان كوتاهى مى ورزند.

ـ غيبت كردن , كار شخص ناتوان است .

ـ بـه خـدا سـوگـنـد, مـردى كـه دشـمـنـش را بر خود چنان چيرگى دهد كه گوشتش را از استخوان جدا سازد و استخوانش را بشكند و پوستش را بكند, مردى است بسيار ناتوان و بزدل .

ـ امام على (ع ) ضمن وصيت به فرزند بزرگوارش حسن (ع ) در توصيف خداى سبحان ,مى فرمايد: پـيـش از همه چيز است و او را, خود, آغازى نيست و آخر همه چيز است و او را,خود, آخر و نهايتى نيست , بزرگتر از آن است كه ربوبيت او با احاطه دل يا ديده ثابت شود.

اكـنـون كـه ايـنها را دانستى , آن گونه كه از چون تويى ناچيز و كم توان و پرعجز و بسيار نيازمند به پروردگار, سزاوار است در پى طاعت او برآى .

ناتوان ترين مردم

ـ امـام على (ع ): هيچ ناتوانى , ناتوان تر از كسى نيست كه نفس خود را واگذاشت و در نتيجه ,آن را به هلاكت افكند.

ـ ناتوان ترين مردم , كسى است كه بتواند كاستى را از خود برطرف سازد و اين كار را نكند.

ـ نـاتـوان تـرين مردم , كسى است كه بيش از همه خود را از گزند پيشامدها و يورش اجل در امان داند.

ـ ناتوان ترين مردم , كسى است كه از اصلاح خود ناتوان باشد.

ـ ناتوان ترين مردم , كسى است كه ازدعا كردن ناتوان باشد.

ـ پيامبر خدا(ص ): از ناتوان ترين ناتوانها, مردى است كه به مرد ديگرى برخورد و از رفتار او خوشش آيد و از نام و نسب و جاى او نپرسد.

ـ امام على (ع ): ناتوان ترين مردم , كسى است كه از به دست آوردن دوست ناتوان باشد وناتوان تر از او, كسى است كه دوستانى را كه به دست آورده است از كف دهد.

معجزه .

معجزه

ـ امـام صـادق (ع ): مـعجزه , نشانه خداست و آن را تنها به پيامبران و فرستادگان و حجتهاى خود مى دهد تا به وسيله آن راست راستگو از دروغ دروغگو شناخته شود.

حكمت متفاوت بودن معجزات پيامبران

ـ امـام هـادى (ع ) در پـاسخ به پرسش ابن سكيت از علت فرستادن موسى با عصا و يد بيضا وحربه (ضد) جادو و فرستادن عيسى با حربه طبابت و فرستادن محمد, درود خدا بر او وخاندانش و همه پـيـامـبـران باد, با گفتار و سخن , فرمود: هنگامى كه خداوند موسى (ع ) را فرستادجادوگرى بر مردم عصر او غلبه داشت .

انـجـام چـنان كارى را نداشتند و به وسيله آن , جادوى آنها را باطل ساخت و حجت را بر آنان ثابت كرد.

طبابت داشتند.

خـدا مـردگـان را زنـده كـرد و كـور مـادرزاد و پـيس را شفا داد و با اين وسيله حجت را بر آنان ثابت كرد.

داشت .

باطل كرد و حجت را بر آنان ثابت نمود.

اعجاز قرآن

قرآن .

((بـگـو: اگر جن و انس گرد آيند تا همانند اين قرآن رابياورند, نمى توانند همانند آن را بياورند, هرچند يكديگر را يارى دهند)).

((يـا آن كـه مـى گـويـنـد از خود بر مى بافد و به دروغ به خدا نسبتش مى دهد؟

بگو: اگر راست مى گوييد, جز خدا هركه را كه توانيد به يارى بطلبيد و ده سوره مانند آن به هم بربافته , بياوريد.

خدا نازل شده و نيز هيچ خدايى جز او نيست .

((اگر در آن چه بر بنده مان فرو فرستاده ايم ترديد داريد, پس يك سوره مانند آن بياوريد و جز خدا همه حاضرانتان رافرا خوانيد اگر راست مى گوييد.

و سنگهايند و براى كافران آماده شده است )).

ـ امـام عسكرى (ع ) درباره آيه ((الم ذلك الكتاب )) فرمود: يعنى اى محمد! اين كتابى كه بر توفرو فرستاديم مجموعه اى از حروف مقطعه است كه از جمله آنهاست : الف و لام و ميم .

قرآن به زبان شما و با الفباى شماست .

از ديگر حاضرانتان نيز كمك بگيريد.

ـ ابن ابى العوجا و سه تن از دهريان در مكه باهم قرار گذاشتند كه هر نفرشان مبارزه با يك چهارم قرآن را به عهده گيرد و سال آينده در مكه نتيجه كار خود را به يكديگر بگويند.

آن چهار نفر در مقام ابراهيم گرد هم آمدند.

زمين آب خود را فرو بر و اى آسمان از بارش باز ايست .

ديدم , از مبارزه باز ايستادم .

رازگويان (براى مشورت ) به كنارى رفتند)) برخوردم , از مبارزه نوميد شدم .

آهسته با هم صحبت مى كردند.

تلاوت نمود: ((بگو: اگر انس و جن گرد آيند تا مانند اين قرآن بياورند, (هرگز) مانند آن نياورند هر چند به مدد يكديگر برخيزند)).

/ 64