درمان خودپسندى - میزان الحکمه جلد 7

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

میزان الحکمه - جلد 7

محمد محمدی ری شهری؛ ترجمه حمیدرضا شیخی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

درمان خودپسندى

ـ امام باقر(ع ): راه خودپسندى را, باخودشناسى ببند.

ـ امـام عـلـى (ع ): هـرگـاه خودپسنديت براثر قدرتى كه دارى زياد شد و تكبر يانخوتى در تو پيدا گشت , به بزرگى پادشاهى و قدرت و توانايى خدا بر چيزهايى كه تو قادر به آنها نيستى , بنگر, زيرا اين كار سركشى تو را فرو مى نشاند و جلو سرمستى و غرور تو رامى گيرد و عقل از دست رفته ات را به تو باز مى گرداند.

ـ آدمـيزاد را چه به خودپسندى ؟

آغازش نطفه اى گنديده است و فرجامش لاشه اى پليد و دراين ميان انبان نجاست است !.

ـ امام صادق (ع ): اگر گذشتن از صراط راست است , پس خودپسندى چرا؟ .

خودپسندى (متفرقه )

ـ امـام عـلى (ع ): به حالتى كه بدون ابزاربدان رسيده اى مناز و به منزلتى كه بدون برخوردارى از لـيـاقت و منقبتى بدان رسيده اى فخرمفروش , زيرا بنايى را كه دست تصادف مى سازد, شايستگى ويرانش مى كند.

ـ امـام صـادق (ع ): شـبـى را داود(ع ) به تلاوت زبور بيدار گذراند و از عبادت خويش دچار غرور گشت .

تـو از يـك شـب زنده دارى دچار غرور شدى و من چهل سال است كه زير اين تخته سنگ , زبانم از ذكر خداى تعالى خشك نشده است !.

ـ امـام على (ع ) در توصيف مؤمن , مى فرمايد: در نظر او هر كارى خالص تر از كار اوست و هرنفسى صالحتر از نفس او مى باشد.

ـ امام صادق (ع ): كسى كه براى ديگران ارزشى قائل نباشد, خودبين و خود راى است .

ـ امـام على (ع ): از كسانى مباش كه چون عافيت يابند خودپسند شوند و چون گرفتار آيند نوميد گردند.

شگفتى

آن چه جاى شگفتى دارد

ـ امام سجاد(ع ): در شگفتم از كسى كه از غذاى زيان آور پرهيز مى كند, اما از گناه كه زيانباراست نمى پرهيزد!.

ـ امام على (ع ): در شگفتم از بخيل كه فقر را كه از آن گريزان است به شتاب مى طلبد وتوانگريى را كـه در جستجوى آن است , از دست مى دهد, در دنيا چون درويشان زندگى مى كندو درآخرت مانند توانگران حسابرسى مى شود!.

ـ در شگفتم از متكبر كه ديروز نطفه اى بود و فردا لاشه اى است !.

ـ در شگفتم از كسى كه آفرينش خدا را مى بيند و با اين حال در وجود او شك مى كند!.

ـ در شگفتم از كسى كه مردگان را مى بيند و مرگ را از ياد مى برد!.

ـ در شگفتم از كسى كه زندگى اين جهان را مى بيند و زندگى آن جهان را انكار مى كند!.

ـ در شگفتم از آباد كننده سراى فانى و رها كننده سراى باقى !.

ـ در شـگـفـتـم از كـسـى كـه مـى بيند هر روز از زندگى و عمرش كاسته مى شود و با اين حال براى مرگ آماده نمى گردد!.

ـ در شگفتم از كسى كه فرجام ناگوار خوشگذرانيها را مى داند, چگونه از آنها خوددارى نمى ورزد! .

ـ در شگفتم از كسى كه مى داند خداوند بسختى از او انتقام خواهد گرفت و با اين حال برنافرمانى پاى مى فشرد!.

ـ در شـگـفـتـم از كـسـى كه به اصلاح مردم دست مى زند در حالى كه خود از همه فاسدتر است وخويشتن را اصلاح نمى كند و به كار اصلاح ديگران مى پردازد!.

ـ در شگفتم از كسى كه داروى درد خود را مى شناسد و آن را نمى جويد و اگر هم بيابدش ,خود را با آن درمان نمى كند.

ـ در شگفتم از كسى كه اختياردار اجل خود نيست , چگونه آرزويش را دراز مى كند!.

ـ در شگفتم از كسى كه گفته مى شود او بد است و خودش مى داند بد است اما ناراحت مى شود.

ـ در شـگـفـتم از كسى كه خوبيى را به او نسبت مى دهند و خودش مى داند كه آن خوبى راندارد, چگونه خوشحال مى شود!.

شگفتى تمام

قرآن .

((اگر تو در شگفت مى آيى , شگفت اين سخن ايشان است كه آيا آن هنگام كه خاك شويم آفرينشى نـو خواهيم داشت ؟

اينان كسانى هستند كه به پروردگارشان كفرورزيده اند, برگردنهايشان غلها باشد و آنان اهل آتشند و در آن جاودانه اند)).

ـ مـصـبـاح الـشـريـعـة : امـام صـادق (ع ) فـرمـود: شـگـفتى تمام از كسى است كه به عمل خود مغرورمى شود, در حالى كه نمى داند فرجامش چگونه خواهد بود!.

ـ امام سجاد(ع ): شگفتى تمام از كسى است كه آفرينش را مى بيند و با اين حال در وجود خدا شك مى كند.

ـ شگفتى تمام از كسى است كه زندگى اين جهان را مى بيند و زندگى آن جهان را انكار مى كند.

ـ شگفتى تمام از كسى است كه براى سراى فانى كار مى كند و سراى جاويد را رها مى سازد.

ـ امـام باقر(ع ): شگفتى تمام از كسى است كه آفرينش خدا را مى بيند و با وجود اين در قدرت خدا شك مى كند.

ـ شگفتى تمام از كسى است كه سراى جاودانگى را باور دارد و براى سراى فريب كار مى كند.

ـ شـگـفـتى تمام از متكبر فخر فروشى است كه از نطفه اى آفريده شده و سپس به مردارى تبديل مى شود و در اين ميان نمى داند كه چگونه رفتار كند.

شگفت ترين شگفتها

ـ مـردى بـه رسـول خـدا(ص ) عـرض كـرد: از مـيـان مـردمـى خـدمـت شـمـا آمـده ام كـه بـا ستورانشان يكسانند.

آن چه را آن مردم نمى دانند دانستند اما سپس مانند آنها نادانى ورزيدند! ((9)) .

ـ در حديثى ديگر رسول خدا به عمار فرمود: اى عمار! آيا تو را از مردمى شگفت آورتر ازاينان آگاه نـسـازم ؟

مـردمـى كـه آن چـه را آنـان نـمى دانند, دانستند و با اين حال در پى خواهشهايى چون خواهشهاى آنان رفتند.

ـ امـام على (ع ): از شگفت ترين شگفت ها اين است كه معاوية بن ابى سفيان و عمروبن عاص سهمى مشوق مردم به دين شده اند!.

ـ چون از امام صادق (ع ) درباره محتواى وصيت لقمان سؤال شد, فرمود: در آن مطالب شگفتى بود و شـگـفـت تـرين مطلبش اين بود كه به فرزندش فرمود: از خداى عزوجل چنان بترس كه اگر با كـارهـاى نيك جن و انس بر او وارد شوى باز تو را عذاب خواهدكرد و به او چنان اميدوار باش كه اگر با گناهان جن و انس بر او وارد شوى تو را خواهد بخشيد.

ـ منهال بن عمرو: به خدا سوگند كه من در دمشق بودم و سر حسين (ع ) را ديدم كه حمل مى شد و پـيـشاپيش آن مردى سوره كهف رامى خواند و چون به اين آيه رسيد: ((آيا پنداشتى كه اصحاب كـهـف و رقيم از نشانه هاى شگفت آور ما بوده اند؟ )), خداى تعالى سر را گويا كرد و با زبانى تند و رسا گفت : شگفت تر ازاصحاب كهف حمل من وكشتن من است .

ـ امام على (ع ): دنيا شگفت است و شگفت تر از آن غفلت ما در آن است .

شگفتيهاى انسان

ـ امـام عـلـى (ع ): از ايـن انـسـان در شـگـفـت آيـيـد: بـا قطعه اى پيه مى بيند و با تكه گوشتى سخن مى گويد و با استخوانى مى شنود و از شكافى نفس مى كشد.

/ 64