نبايد از خودراضى بود
ـ امام على (ع ): بدترين كار از خودراضى بودن است .
ـ مبادا از خودراضى باشى , كه در اين صورت ناراضيان از تو زياد مى شوند.
ـ از خودراضى بودنت , برخاسته از تباهى خرد توست .
ـ به سبب از خودراضى بودن , بديها و عيبها آشكار مى شود.
ـ از خودراضى بودن بنده , با ناراضى بودن پروردگارش همراه است .
ـ كـسـى كـه از خـود راضـى بـاشـد, مـغبون گشته و كسى كه به نفس خود اعتماد كند, فريب خورده است .
ـ هركه در نظر خودش بزرگ باشد, نزد خدا كوچك است .
ـ هركه از خودراضى باشد, عيبهايش آشكار مى شود.
ـ اگر مى خواهى خوبيهايت در نظر مردم بزرگ آيند, نبايد در چشم خودت بزرگ جلوه كنند.
ـ كسى كه از خود راضى باشد و به آن چه نفسش در نظر او مى آرايد اعتماد كند, به هلاكت درافتد.
منم , منم !
ـ جابربن عبداللّه : به در خانه پيامبر(ص ) رفتم و آن حضرت را صدا زدم .
كيست ؟
گفتم : منم .
ـ از پيامبر(ص ) اجازه ورود خواستم , فرمود: تو كيستى ؟
عرض كردم : منم .
فرمود: منم , منم !.
تشويق به كم شمردن كارهاى خوب نفس
ـ امـام بـاقـر(ع ): هـر چـنـد نفست بسيار طاعت خدا كند, باز آن را كم شمار تا بدين وسيله نفس رازبون سازى و خود را در معرض عفو (خدا) قرار دهى .
ـ امـام عـلـى (ع ): همانا خدا را بندگانى است كه زياد را براى او زياد نمى شمارند و از خويشتن به عبادت كم رضايت نمى دهند, خود را مردمانى بد مى بينند, در حالى كه افرادى زيرك ونيكوكارند .
ـ پـيامبر خدا(ص ) در توصيف خردمند مى فرمايد: اندك خوبى ديگران را زياد مى بيند وخوبى هاى بسيار خود را اندك مى شمارد.
ـ امام كاظم (ع ): خوبى بسيار را, بسيار مشماريد.
ـ پيامبر خدا(ص ): خوبى را زياد مشماريد, هرچند در نظر شما زياد آيد.
نهى از زياد شمردن كار خوب نفس
ـ امام على (ع ) در وصف فرشتگان مى فرمايد: و خودپسندى بر آنان حاكم نگشته است تا در نتيجه , عـبادتهاى خود را بسيار شمارند وخضوع در برابر جلال و عظمت خدا جايى براى اين كه حسنات خود را بزرگ ببينند نگذاشته است .
ـ امام باقر(ع ): سه چيز كمرشكن است : مردى كه كار خود را زياد شمارد و گناهانش را از ياد برد و به راى خود مغرور باشد.
ـ امـام صـادق (ع ): ابليس ـ لعنت خدا براو باد ـ به سپاهيانش گفت : اگر در سه كار بر فرزند آدم چيره آيم ديگر باكى ندارم كه چه كارى بكند,زيرا پذيرفته نمى شود: هرگاه عملش را زياد شمارد و گناهش را از ياد برد و خودپسند شود.
ـ پـيـامـبـر خـدا(ص ): مـوسـى (ع ) نـشـسـته بود كه ابليس با كلاه درويشى رنگارنگى وارد شد موسى به اوفرمود: اين كلاه درويشى چيست ؟
گفت : به وسيله آن دلهاى فرزندان آدم را مى ربايم .
اينك مرا از آن گناهى خبرده كه هرگاه فرزند آدم انجامش دهد تو بر او مسلط مى شوى ؟
ابليس گفت :هرگاه خودپسند شود و عملش را بسيار شمارد و گناهش در چشم او كوچك آيد.
نهى از فرو گذاشتن كار خوب به خاطر كوچك شمردن آن
ـ امام صادق (ع ): چيزى را كه مايه تقرب تو به خداى عزوجل مى شود كوچك مشمار, اگر چه نصف خرمايى باشد.
ـ امـام عـلـى (ع ): خـداونـد چهار چيز را در چهار چيز نهفته است : خشنودى خود را در طاعتش نـهـفـتـه اسـت , پـس هـيـچ چـيـز از طـاعـت او را خـرد مشمار, زيرا چه بسا كه رضايت خدا در همان طاعت نهفته باشدو تو بى خبرى .
مشمار, زيرا چه بسا كه ناخشنودى او در همان معصيت باشد و تو بى خبرى .
خـوانـدنـش نـهـفـتـه است , پس هيچ دعايى به درگاه او را خرد مشمار, زيرا چه بسا كه آن دعا بااجابت همراه باشد وتوبى خبرى ودوست و ولى خود را در ميان بندگانش نهفته است , پس هيچ ك ازبـندگان خدا را كوچك مشمار, زيرا چه بسا كه همان بنده (كه خوارش شمرده اى ) دوست خدا باشد و توبى خبرى .
ـ امـام بـاقـر(ع ): كـار خـوبـى را كـه مى كنى هرگز كوچك مشمار, زيرا آن را در جايى مى بينى كه خوشحالت مى كند.
ـ امـام عـلى (ع ): بدانيد كه هر آن چه درروزرستاخيز زيان مى رساند, كوچك نيست و هر آن چه در روز رستاخيز سود مى رساند نيز كوچك نيست .
مى بيند.
ـ كـار خـوب انـجـام دهـيـد و هيچ كار خوبى را كوچك مشماريد, زيرا كوچك آن هم بزرگ است واندكش بسيار.
ـ امـام رضا(ع ): صدقه دهيد هر چنداندك باشد, زيرا هر چيزى كه براى خدا باشد, گرچه اندك ـ اگر با نيت درست و خالص صورت گيرد ـ بزرگ است .
درجات خودپسندى
ـ امـام كـاظم (ع ): خودپسندى درجاتى دارد, يكى از آنها اين است كه كردار زشت بنده به نظرش زيبا جلوه كند و آن را نيكو بيند وخوشش آيد و پندارد كه كار خوبى مى كند.
آورد و براى اين كار بر خداى عزوجل منت گذارد, حال آن كه در اين كار خدا را بر او منت است .
خودپسندى و تباهى عبادت
ـ پـيـامـبـر خدا(ص ): خداى تعالى فرمود:من بهتر مى دانم كه چه چيز به صلاح كار بندگان من است .
در عبادت مى كوشند.
عـبـادت مـن مـى كوشند و خود را به رنج و زحمت مى اندازند, اما من از روى لطف و براى حفظ اويـكـى دو شـب چـرت را بـر او غالب مى سازم و در نتيجه , خواب مى ماند و صبح كه بر مى خيزد ازدست خود عصبانى است و خويشتن را ملامت مى كند.
مى خواهد مرا عبادت كند از اعمال خويش دچار خودبينى و غرور مى شود و در نتيجه , مهلكه هابه سـراغـش مـى آيـد, چـه , بـر اثـر مـغـرور شدن به اعمالش و از خود راضى گشتن خيال مى كند كـه بـالادسـت عـابدان شده و در عبادت خويش ديگر تقصير نمى كند (و حق عبادت را چنان كه بايدمى گزارد) و بدين سبب از من دور مى شود در حالى كه مى پندارد به من نزديك شده است .
ـ امـام بـاقـر يا امام صادق (ع ): خداى تبارك و تعالى مى فرمايد: برخى از بندگان من از من توفيق طاعتى مى طلبند تا بدان وسيله دوستشان بدارم , اما من آن را به آنان نمى دهم مبادا از عمل خود دچار غرور و خودپسندى شوند.
ـ مسيح (ع ): اى گروه حواريان ! بسا چراغى كه باد آن را خاموش كرد و بسا عابدى كه خودپسندى تباهش ساخت .
ـ امـام صـادق (ع ): خداى عزوجل به داود(ع ) فرمود: اى داود! مؤمنان راستين را هشدار ده كه به اعمال خود مغرور نشوند, زيرا بنده اى نيست كه به پاى حسابش كشم مگر اين كه هلاك شود.
ـ پـيـامبر خدا(ص ): هيچ بنده اى نيست كه از كارهاى خوبش دچار غرور و خودپسندى شود,مگر اين كه هلاك گردد.