احاديث زهرا - چشمه در بستر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چشمه در بستر - نسخه متنی

مسعود پورسیدآقایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ذكر و بالا رفتن ياد و توجه است. [(و رفعنا لك ذكرك) (انشراح، 4) بسيارى اين آيه را به بالا رفتن نام رسول صلى الله عليه و آله و بلند آوازه شدن او معنا كرده اند، در حالى كه آيه نمى گويد «رفعنا لك اسمك» كه مى گويد (رفعنا لك ذكرك) ذكر تو را رفعت داديم نه اسم تو را.]

با هم پاى چند موعظه از مواعظ روح بخش زهرا عليهاالسلام مى نشينيم، شايد با نفحه ى الهى او متذكر شده و از غفلت ها جدا شويم: [گفتنى است چند تا از مواعظ آن حضرت را با شرح و توضيح بيشترى همراه كرديم تا از عمق كلام حضرت بيتشر بهره مند شويم. چون توضيح همه ى آن ها از عهده ى اين كتاب خارج است و فرصت ديگرى مى طلبد. علاقه مندان براى آگاهى بيشتر مى توانند به برخى از كتاب هايى كه در اين زمينه نوشته شده، مراجعه نمايند.]

من اصعد الى الله خالص عبادته اهبط الله عزوجل اليه افضل مصلحته. [بحارالانوار، ج 67، ص 249.]

كسى كه عبادت هاى خالصانه خود را به سوى خدا فرستد پروردگار بزرگ برترين مصلحت او را به سوى او خواهد فرستاد.

شرح: در اين كلام دقت كنيد. مى شد كه خلاصه تر مى فرمود: هر كس خدا را عبادت كند و يا اخلاص در عبادت داشته باشد خداوند صلاح او را، يا بهترين مصلحت را براى او مقدر مى سازد. ولى اين گونه نفرمود، چون عبادت و عبادت خالص مى تواند كه محبوس و زمين گير شود و رفعت و صعودى نداشته باشد، كه بعضى از گناهان دعا را حبس مى كنند و نمى گذارند كه از زمين بگذرند كه حسد و عجب و كبر مانع از رفعت حتى دعايى است كه سالم است و مشكلى ندارد. پس عبادتى كه گذشته از خلوص همراه زمينه ى مناسب و بدون مانع هاى متعدد نباشد، صعود مى كند و اين كوشش و تلاش، مصلحت بهتر را در دسترس مى آورد و پايين مى كشاند كه غيرت و كرامت حق اين گونه پاداش مى دهد و يك گام را با هزار، پاسخ
مى گويد: عمق و عظمت كلام را با اين تأمل و اين مقايسه ها بهتر مى توانى بشناسى. [و ارثان عاشورا، ص 149.]

خياركم الينكم مناكبة- مناكب- و اكرمهم لنسائهم. [الامالى، صدوق، ص 402.] بهترين شما كسانى هستند كه در برخورد با مردم نرم ترند و مهربان ترند، و همسرانشان را اكرام كرده و بزرگ مى دارند.

شرح: آدم ها به خاطر راحت طلبى و برترى طلبى، ديگران را به زير بار مى كشند و از نقطه ضعف هاى آنها براى تسخير آنها استفاده مى كنند. آنها كه زرنگ تر هستند بار خود را با منت بر شانه هاى ديگران مى گذارند و آنها را خام مى كنند. وقتى آدمى بيش تر فهميد، زرنگى را در اين مى بيند كه خالى و با ظريف خنثى حركت نكند، اينجاست كه منت مى پذيرد و بار مى كشد. با اين مهربانى و باربردارى هم خودش دست خالى نمانده و هم درس مهربانى و عهده دارى را به ديگران داده است. نكته ى مهم اين است كه در اين عهده دارى، تحقير و منت گذاشتن نباشد، بل كرامت و بزرگوارى، در اكرام و بزرگ داشت كسانى است كه به خاطر ضعف آنها باران ها را برداشته اى. با تحقير، ذلت و نفرت را در دل هاى خسته مى نشانى. با اكرام، عزت و محبت و سبقت و مسارعت را به آنها منتقل مى سازى و همكاران و همراهان بيشترى تكثير و تربيت مى نمايى و همين توليد و تكثير علامت خوبى تو و رشد بيشتر توست. [و ارثان عاشورا، ص 205.]

البشر فى وجه المؤمن يوجب لصاحبه الجنة، والبشر فى وجه المعادى يقى صاحبه عذاب النار. [تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام، ص 354، المستدرك على الصحيحين، ج 2 ص 375.]

خوشرويى بشاشت با مؤمن موجب مى شود كه صاحب آن را بهشت مأوا باشد، ليكن خوشرويى با دشمنان ما سبب مى گردد كه صاحبش به عذاب دوزخ گرفتار آيد.

شرح خوشرويى و تندرويى، گاهى در اختيار آدمى هستند و گاهى عادت او و يا حاكم بر او هستند. خوشرويى گاهى از علاقه و محبت و گاهى از حلم و ظرفيت و گاهى از تحلم وعادت و گاهى از تصنع و بازيگرى ريشه مى گيرد. مادام كه از نفاق و دورويى نباشد، خوشرويى يك ارزش است. اگر در برابر مؤمن باشد براى او بهشت را مى سازد و اگر در برابر دشمن باشد و حتى از بازى و تصنع و يا عادت و تحلم باشد، او را از انحراف و فساد و تجاوز و ظلم نجات مى دهد. تفاوت تصنع و تحلم و نفاق در ريشه ها و هدف هاست. نفاق از منفعت طلبى ريشه مى گيرد و تحلم از حسن تربيت و سازندگى.

تندخويى اگر عادت و غضب نباشد، و با دل آرام و مسبوق به محبت و يا سرشار از محبت باشد يك ارزش است وگرنه جهنم را مى سازد و رنج را مى افزايند.

در هر حال خوشرويى در برابر مؤمن بهشت را مى سازد و در برابر دشمن از عذاب و رنج جلوگيرى مى كند. [و ارثان عاشورا، ص 168.]

الويل ثم الويل لمن دخل النار. [بحارالانوار، ج 43، ص 78.] و اى، واى بر آنكه داخل آتش دوزخ شود.

الزم رجلها فان الجنة تحت اقدامها. [مسند فاطمة، سيوطى، ص 116.]

در خدمت مادر خود باش كه بهشت زير پاى مادران است.

اذا مرض العبد اوحى الله الى ملائكة ان ارفعوا عن عبدى القلم مادام فى و ثاقى فانى انا حبسته حتى اقبضه او اخلى سبيله. [الذرية الطاهرة، ص 147.] فاطمه عليهاالسلام از رسول خدا نقل مى كند كه فرمود: زمانى كه بنده اى مريض مى شود خداوند به فرشتگان خود فرمان مى دهد تا زمانى كه بنده ام در بستر بيمارى است از او قلم را برداريد.

خير لهن الا يرين الرجال، و لا يرونهن. [حلية الاولياء ج 2، ص 40.]

(انس مى گويد: پيامبر خدا از ما پرسيد كه چه چيز براى زن خير است؟ما نمى دانستيم كه چه پاسخى بدهيم پس به نزد فاطمه رفتيم و او را آگاه ساختيم، او فرمود به پيامبر خدا بگوييد:)

خير زنان در اين است كه نه به مرد نامحرم نگاه كنند و نه مرد نامحرم به آنان نظر بياندازد.

اياك والبخل فانه عاهة لا تكون فى كريم، اياك والبخل فانه شجرة فى النار و اغصانها فى
الدنيا، فمن تعلق بغصن من اغصانها ادخله النار، والسخاء شجرة فى الجنة و اغصانها فى الدنيا فمن تعلق بغصن من اغصانها ادخله الجنة. [بحارالانوار، ج 71، ص 351؛ الامالى، طوسى، ج 2، ص 89.]

فاطمه عليهاالسلام مى گويد: رسول خدا فرمود: از بخل و خست بر حذر باش كه آن مرضى است كه در شخص كريم نمى باشد. از بخل دورى كن چون درختى در آتش دوزخ است كه شاخ و برگش در دنيا است كه هر كس به آن بياويزد در آتش داخل مى گردد. و بر تو باد به سخاوت وجود كه سخاوت درختى از درختان بهشت است كه شاخ و برگش بر دنيا گسترده است، پس هر كس به شاخى از شاخه هاى آن آويزان شود آن شاخه او را به بهشت مى كشاند.

ستة من المروة ثلاثة منها فى الحضر و ثلاثة منها فى سفر، فاما التى فى الحضر فتلاوة كتاب الله عزوجل، و عمارة مساجد الله، واتخاذ الاخوان فى الله، و اما التى فى السفر، فبذل الزاد و حسن الخلق، والمزاج فى غير المعاصى. [عيون اخبار الرضا، ج 2، ص 22.]

فاطمه عليهاالسلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله روايت مى كند. شش چيز از مروت است، سه تاى آن در حضر و سه ديگر در سفر. آن سه كه در حضر است تلاوت قرآن، آباد كردن مساجد و معاشرت كردن با برادران دينى براى خدا، اما آن سه كه در سفر است بخشيدن توشه، حسن خلق و مزاح در غير معصيت خداوند.

شرار امتى الذين غذوا بالنعيم، الذى ياكلون الوان الطعام، و يلبسون الوان الثياب، و يتشدقون فى الكلام. [مسند فاطمه عليهاالسلام، سيوطى، ص 70.]

فاطمه عليهاالسلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند: بدترين امت من كسانى هستند كه در ناز و نعمت و آسودگى پرورش مى يابند، غذاهاى رنگارنگ تناول مى كنند، لباس هاى رنگارنگ بر تن مى كند، و در گفتار با مردم با ريشخند و با دهن كجى سخن مى گويند.

ما التقى جندان ظالمان الا تخلى الله عنهما فلم يبال ايهما غلب، و ما التقى جندان ظالمان الا كانت الدبرة على اعتاهما. [كشف الغمة، ج 1، ص 553.]

فاطمه عليهاالسلام از رسول خدا صلى الله عليه و آله نقل مى كند: دو گروه ظالم با يكديگر درگير نمى شوند، مگر آن كه خداوند از آنان دست مى كشد. پس مهم نيست كه كدام يك از آنان بر ديگرى ظفر يابد. هم چنين دو گروه ظالم با يكديگر برخورد نمى كنند مگر آن كه ستمكارترين شان از بين مى رود.

ما يصنع الصائم بصيامه اذا لم يصن لسانه، و سمعه، و بصره، و جوارحه. [مستدرك الوسائل، ج 1، ص 565؛ بحارالانوار، ج 96، ص 295.] روزه دار به روزه دارى خود عمل نكرده است اگر زبان و گوش و چشم و جوارح خود را نگاه نداشته باشد.

ان علماء شيعتنا يحشرون فيخلع عليهم من خلع الكرامات على قدر كثرة علومهم و جدهم فى ارشاد عباد الله. [بحارالانوار، ج 2، ص 3.]

زهرا عليهاالسلام مى گويد از پدرم شنيدم: علماى شيعيان ما در محشر به اندازه ى كثرت علومشان و سعى و تلاششان در ارشاد بندگان خدا از نعمت ها و كرامت هاى الهى برخوردار مى شوند.

ادنى ما تكون من ربها ان تلزم قعر بيتها. [الامامة و السياسة، ص 14؛ بحارالانوار، ج 43، ص 92 و ج 100، ص 250.]

(پيامبر از ياران خود پرسيد: در كدام لحظه زن به خدا نزديك تر است؟ هيچ كدام نمى دانستند تا اين كه زهرا عليهاالسلام سؤال پدر را شنيد و در پاسخ گفت:)

آن لحظه اى كه زن در خانه ى خود مى ماند (و به امور زندگى و تربيت فرزند مى پردازد) به خدا نزديك تر است.

الا من مات على حب آل محمد صلى الله عليه و آله مات شهيدا. [عوالم العلوم، ج 21، ص 354؛ مأة منقبة، فضل بن شاذان، ص 64.]

فاطمه عليهاالسلام از رسول صلى الله عليه و آله نقل مى كند: هر كس با محبت آل محمد از دنيا برود، شهيد است.

ان كنت تعمل بما امرناك و تنتهى عما زجرناك عنه فانت من شيعتنا و الا فلا. [بحارالانوار، ج 65، ص 155.]

اگر به آنچه دستور داديم، عمل كنى و از آن چه نهى كرديم، اجتناب كنى از شيعيان ما هستى و الا هرگز!!

ارضى ابوى دينك، محمدا و عليا، بسخط ابوى نسبك، و لا ترضى ابوى نسبك بسخط ابوى دينك، فان ابوى نسبك ان سخط ارضاهما محمد و على عليه السلام بثواب جزء من الف الف جزء من ساعة من طاعاتهما، و ان ابوى دينك ان سخطاكم يقدر
ابوى نسبك ان يرضياهما، لان ثواب طاعات اهل الدنيا كلهم لا يفى بسخطهما. [بحارالانوار، ج 23 ص 261 (به نقل از تفسير منسوب به امام عسكرى عليه السلام ص 334).]

فاطمه عليهاالسلام به بعضى از زنان فرمود: پدران دينى ات- پيامبر و على عليه السلام- را با ناراحتى پدر نسبى ات خشنود ساز، ولى پدر نسبى ات را با ناراحتى آنها خشنود مكن. چرا كه پدر نسبى ات اگر ناراحت شود آنان او را با پاداش قسمتى از هزاران قسمت ساعتى از اطاعتشان خشنود مى سازند، ولى اگر پدران دينى ات ناراحت شوند پدر نسبى ات قادر نيست كه ايشان را خرسند سازد؛ زيرا پاداش طاعت هاى تمامى اهل دنيا با ناراحتى ايشان قابل مقايسه نيست. و الله لقد عقد له يومئذ الولاء ليقطع منكم به ذلك الرجاء. [عوالم، ج 11، ص 595، ص 58.]

به خدا قسم پيامبر صلى الله عليه و آله در روز غدير، عقد ولايت را براى على عليه السلام محكم كرد تا بدين طريق اميد شما را از آن قطع كند.

احاديث زهرا

سرگذشت حديث- از منع و سوزاندن در زمان خلفا گرفته تا درايت و روايت و كتابت- سرگذشتى شنيدنى و مفصل است كه من از آن مى گذرم. اما همين اندازه بگويم كه زهرا عليهاالسلام در حفظ احاديث پدرش رسول خدا صلى الله عليه و آله سعى بليغ و وافرى داشت، تا آنجا كه به اندازه ى فرزندانش در حفظ آنها كوشا بود.

در روايتى آمده است وقتى يكى از مؤمنان مدينه از زهرا عليهاالسلام روايتى درخواست كرد. حضرت فرمود: «يا جاريت هات تلك الحريرة»، اى كنيز! آن روايت را در پارچه ى حريرى بسته شده بياور، اما پس از جستجو روايت مورد نظر پيدا نشد. حضرت ناراحت شده و فرمود:

«ويحك اطلبيها تعدل عندى حسنا و حسينا»، [دلائل الامامة، ص 1؛ مستدرك الوسائل، ج 82، ص 81؛ سفينة البحار، ج 1، ص 231.] و اى بر تو بگرد و پيدا كن، زيرا آن به اندازه ى فرزندانم براى من ارزش دارد.

از اين حديث مى توان به كوشش فراوان زهرا عليهاالسلام در نوشتن و حفظ و ظبط و نشر
احاديث رسول صلى الله عليه و آله پى برد و اگر امروزه از بسيارى از احاديث زهرا عليهاالسلام محروميم، بايد علت را در منع و سوزاندن [براى سرگذشت حديث و حديث سوزى خلفا مراجعه شود به «سرگذشت حديث» از علامه ى عسكرى و «مقدمه اى بر تاريخ تدوين حديث)، رسول جعفريان.] احاديث به دست خلفا جستجو كرد. به هر حال اشاره به برخى از آن احاديث [براى اطلاع از تمامى احاديثى كه از زهرا عليهاالسلام رسيده، ر، ك: «مسند فاطمة الزهرا عليهاالسلام» از حسين شيخ الاسلامى. و «مسند فاطمة الزهرا عليهاالسلام» عزيزالله عطاردى.] در اين مجموعه باعث سازندگى و تذكر است.

قالت فاطمة عليهاالسلام: سمعت ابى رسول الله صلى الله عليه و آله فى مرض الذى قبض فيه يقول- و قد امتلات الحجرة من اصحابه-: ايها الناس يوشك ان اقبض قبضا يسيرا و قد قدمت اليكم القول معذرة اليكم، الا انى مخلف فيكم، كتاب ربى عزوجل و عترتى اهل بيتى. ثم اخذ بيد على فقال: هذا على مع القرآن و القرآن مع على لا يفترقان حتى يردا على الحوض فاسالكم، ما تخلفونى فيهما. (قال القندوزى، فى الصواعق المحرقه: روى هذا الحديث ثلاثون صحابيا و ان كثيرا من طرقه صحيح و حسن). [ينابيع المودة، ص 40.]

از فاطمه ى زهرا عليهاالسلام روايت شده است كه فرمود: از پدرم رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم در مرضى كه منجر به رحلتش گرديد، در حالى كه حجره ى او مملو از اصحاب بود شنيدم كه فرمود: اى مردم نزديك است كه به زودى از ميان شما رخت بربندم. آگاه باشيد كه در ميان شما كتاب پروردگار عزوجل و اهل بيتم را به يادگار مى گذارم. آنگاه دست على عليه السلام را گرفته و فرمودند:

اين على با قرآن است و قرآن با على است. اين دو از يكديگر جدا

/ 61