آثار - چشمه در بستر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

چشمه در بستر - نسخه متنی

مسعود پورسیدآقایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

صدقه، بخل، ترك امر به معروف و نهى از منكر، ادا نكردن حق خداوند، مخالفت با سنت رسول، اطاعت نكردن، شكر نكردن نعمت هاى خدا، به عيوب ديگران توجه كردن و از عيوب خود غافل بودن، مخالفت نكردن با شيطان و تحت ولايت او بودن، ترس نداشتن عقاب اخروى، عمل نكردن و اقدام نداشتن، و گاهى هم براى علاقه خدا به عبدش تا باز هم صداى بنده اش را بشنود و...

آثار

آثار: شناخت بيشتر خدا، تحصيل صفات الهى، دميدن روح اميد در كالبد انسان و جامعه، اعتماد به نفس، آرامش روانى، ساختن و رشد شخصيت، پايمردى در حوادث، شرح صدر، زدودن خوى كبر و نفاق، سعى در تحصيل شرايط استجابت دعا، تربيت و سازندگى ايجاد روح معنويت و اتحاد و تعاون در جامعه، جلب بركت و حضور ملائكه، فرار شياطين، نجات از هلاكت و بلاها، برقرارى رابطه عبوديت، به كارگيرى تمامى توانايى ها و استعدادها، ايجاد همت عالى و خواسته هاى بالاتر و والاتر، حفظ جامعه از فساد و زوال تا آنجا كه عده اى نبود دعا در ميان يك ملت را مساوى با سقوط آن ملت مى دانند، رسيدن به درجات بالاتر سلوك و قرب، و نهايتا بايد گفت: نيايش و پرستش نه تنها در طول تاريخ با رقه ى عشق را در فرهنگ انسان در عمق فطرت انسانى تجلى مى داده و مشتعل و فروزان نگه مى داشته، بلكه به عنوان يكى از بزرگ ترين عوامل و منابع تربيتى موجب تلطيف هميشگى روح انسان مى شده چون در برابر عشق و دوست داشتن هر اندازه كه انسان خاكسار است، خدايى است.

روش بهره بردن

تسلط

1. تسلط: تسلط بر تمامى دعاها تا حدى كه همچون سرودى جارى زمزمه شود تا در حوادث آن چه از آن مورد نياز تو است بر تو بتابد و روح و قلب تو را سرشار كند و تو را به رزقى و حياتى برساند.

با اين ديد دعا درسى است كه مى توان همراه با نيازها و در لحظه هاى بحرانى با جمله هايى از آن استفاده كرد. من خودم اين را تجربه كرده ام و در حالاتى، فرازى از دعا آن چنان در من مى درخشيد و بزرگ مى شد. به طورى كه ساعت ها مرا در خودش نگه مى داشت و چه بسا به فراز بعدى هم نمى رسيدم.

سؤال

2. سؤال: مهم ترين مرحله براى آنهايى كه دعاها و ميراث عظيم نيايش ها را براى درس گرفتن مى شناسد همين طرح سوال هاى اساسى در كنار دعاهاست كه چرا اين گونه و از اينجا شروع شد؟ چرا در يك مرحله طلب است و درخواست، و سپس استفهام، حيرت، وحشت و دوباره استفهام و انس و نجوا و تصميم و حمد و توبه و بازگشت و...؟ و چرا اين همه با پشتوانه و همواره با معرفى بلند و عميق از توحيد و شناخت انسان و جهان و جمال رب و بلا و توفيق و ريشه يابى غفلت ها و عصيان ها و عذرها و بهانه ها؟

چون هر جمله ى دعا، پيش از آن كه يك جمله باشد يك احساس است و اين احساس نياز، همراه با شناخت هايى است و اين شناخت ها هم نتيجه ى تفكرها و مطالعه هايى. نمى توان يك كلمه را به زبان آورد پيش از آن كه احساسش در دل و شناختش در سر و توجه مطالعه و بررسى هايش در تمامى حواس ما رخنه نكرده باشد.

اين سوالات به همراه توجه به اين نكته كه دعاهاى اسلامى از فصاحت و موسيقى كلام (كلمه، كلمات، حروف) و معرف فكرى و اجتماعى بلندى برخوردار است به طورى كه اين موسيقى و آن معارف عميق تمامى ابعاد وجود انسان، از تخيل و احساس و فكر و عقل و روح او را در بر مى گيرد و تمامى عذرها و بهانه ها و غفلت هاى او را درهم مى پيچد.

دعاهاى اسلامى علاوه بر زيبايى و فصاحت، متن تدريس و تعليم فكرى و اعتقادى هم مست منتها در شكل خطاب به خدا و به صورت اعلام نياز و از زبان خود انسان، و در قالب يك نوع جهان بينى و خداشناسى و انسان شناسى عميق و لطف و زيبا و اثر بخش.

با توجه به اين سوالات و به همراه اين نكته مى بينى كه دعا چگونه جريان مى يابد و از پيچ و خم ها مى گذرد و تمامى زواياى روح تو را مى گيرد و با خود مى برد و چگونه اين همه با نوع آهنگ جمله و موسيقى كلمات، هماهنگ و متناسب است و اين همه آن قدر حكيمانه و ظريف به كار گرفته شده كه روح و فكر و عقل و احساس تو را سرشار كند و تو گويى كه انسان زير بارش بى امان فضل خدا، خود را شستشو مى دهد و تطهير مى كند. روحى كه در برخوردها و حركت هايش رنج ها ديده و گره ها خورده، اين گونه باز مى شود و شكل مى گيرد و حتى با اشك هايش خالى نمى شود كه به ميثاق ها و پيمان ها و عهدهايى روى مى آورد.

تو مى توانى در دعاهاى كميل، ابوحمزه، ندبه، مناجات خمسه عشر، زيارت آل ياسين، زيارت عاشورا و... اين گونه وارد شوى و به دستاوردها و برداشت هاى وسيع ترى برسى كه از اين همه در جايى ديگر گفتگو شده است.

نياز

3. نياز: دستاوردها و بهره هاى بيشتر از دعاها سهم كسانى است كه خواسته هاشان با نيازشان هماهنگ باشد، خواسته ها بايد برخاسته از دنيا باشد نه تقليدى و لقلقه اى بى رمق بر زبان. اگر نياز چيزى را درك نمى كنى به تقليد مخواه، كه اين جز بازيگرى نيست و اين بازيگرى جز سياهى قلب و خستگى و دلزدگى چيزى نمى آورد. آنان كه با دل بازيگرى و تنها با زبان خويش دعا مى كنند، مرحوم مى شوند و رانده و دور آنان كه وسعت راه و كمى آذوقه را ديده اند، نيازهاشان از سطح خانه و فرش و شغل و... و بالاتر رفته و همت هايى عالى تر مى يابند و اضطرار انسان را نه در اين سطوح كه در حد خليفة اللهى مى دانند.

عمل

4. عمل: آنان كه پاى حركت دارند و راه نمى رروند، توان اقدام دارند و گاهى برنمى دارند و از امكانات خود بهره نمى برند، هنوز نياز خود را باور نكرده اند. اينان در واقع خواسته اى ندارند تا برآورده شوند. كسى كه خواسته و نيازش را احساس و با تمام وجودش دعا مى كند نمى تواند امكانات خود را راكد بگذارد. [بشنو از نى، ص 22- 28.]

توسل

از مفهوم، ضرورت، زمينه ها، آثار و دليل توسل مى گذرم كه مقصودم در اين جا پرداختن به اين ها نيست. اما اشاره اش خالى از لطف نيست چون همان طور كه گفتم گاهى نم بهتر از خشكى است.

مفهوم

توسل همان تقرب است و نزديكى جستن. همان وسيله جويى براى كسب فيض از مبدا هستى.

ضرورت

ضرورتش برخاسته از بلندى راه و كمى توشه و از فقر ما و غناى آنهاست.

زمينه ها

زمينه اش معرفت است. معرفتى به وسعت و استمرار هستى و حق ولايت و محبت و رحمت آنها به ما و اين محبت و رحمت نه غريزى كه بر اساس سعه ى وجودى آنان است.

آثار

آثارش هم شكلى است و هم سويى، هدايت است و تربيت، وصول است و نجات، فوز است و فلاح و...

دلائل

دليلش (گرچه با وجود ضرورت چه بسا نيازى به بحث از دليل نباشد، چون ضرورت فرع بر وجود است، اما به سبب پاسخ گويى به شبهاتى كه در اين زمينه هست آن را هم ذكر كردم و آن را در آخر آوردم تا كمى بيشتر توضيح دهم) آيات، احاديث، سيره ى مسلمين، ادعيه و وقوع (مشاهدات) است.

آيات

- (يا ايها الذين امنوا اتقوا الله وابتغوا اليه الوسيلة و شاهدوا فى سبيله لعلكم تفلحون) [مائده، 25. (اميد فلاح و رويش براى كسانى است كه پس از عشق و ايمان به اطاعت و توسل و جهاد روى آورده اند).]

(امام ثعلبى و ديگران در تفسير اين آيه از پيامبر صلى الله عليه و آله روايت كرده اند: ان المراد من الوسيلة فى الاية الشريفة عترة الرسول صلى الله عليه و آله و اهل بيته عليهم السلام.) [الانتصار، مناظرات الشيعة فى شبكات الانترنت، ج 5، ص 190.]

- (واعتصموا بحبل الله جميعا) [آل عمران، 103.]

(عن جابر بن ابى عبدالله عليه السلام قال: و آل محمد صلى الله عليه و آله هم حبل الله الذى امر بالاعتصام به فقال: (واعتصموا بحبل الله جميعا و لا تفرقوا) [بحارالانوار، ج 24، ص 85 (به نقل از تفسير عياشى).]

- (و لو انهم اذ ظلموا انفسهم جاوك فاستغفرو الله واستغفر لهم الرسول لوجدوا الله توابا رحيما) [نساء، 64.]

- (قالوا يا ابانا استغفر لنا ذنوبنا انا كنا خاطبين قال سوف استغفر لكم ربى) [يوسف، 97.]

- (ادع لنا ربك) [زخرف، 49.]

- (فتلقى آدم من ربه كلمات فتاب عليه). [بقره، 37.]

(قال ابن عباس سئلت النبى عليه السلام عن الكلمات التى تلقاها آدم من ربه فتاب عليه؟ قال: ساله بحق محمد و على و فاطمة والحسن والحسين الا تبت على فتاب
الله عليه.) [گفتنى است كه در قرآن «كلمات» بر ذوات و اشياء نيز به كار رفته است. آل عمران، 39؛ نساء، 171؛ اعراف، 137.]

- (و لما جائهم من عندالله مصدق لما معهم و كانوا من قبل يستفتحون على الذين كفروا فلما جائهم ما عرفوا كفروا به فلعنة الله على الكافرين) [بقره، 89.]

(يهود در جنگ با مشركين قبل از بعثت رسول صلى الله عليه و آله مى گفتند: اللهم انا نستغفرك بحق النبى الامى الا نصرتنا عليهم.) [الدلائل، ابونعيم اصفهانى، ج 1، ص 82.]

- (قل ادعوا الذين زعمتم من دونه فلا يملكون كشف الضر عنكم و لا تحويلا اولئك الذين يدعون يبتغون الى ربهم الوسيلة ايهم اقرب و يرجون رحمته و يخافون عذابه) [اسراء، 56 و 57.]

احاديث

احاديث: از احاديث شيعه گرفته تا اهل سنت.

شيعه:

- اذا نزلت بكم شدة فاستعينوا بنا على الله و هو قول الله عزوجل: ولله الاسماء الحسنى [بحارالانوار، ج 91، ص 5 و 22.]

- يا جابر اذا اردت ان تدعو الله فيستجيب لك فادعه باسمائهم فانها احب الاسماء الى الله عزوجل. [بحارالانوار، ص 21.]

- ان رسول الله يوم القيامة اخذ بحجزة الله و نحن آخذون بحجزة نبينا و شيعتنا آخذون بحجزتنا. [الميزان، ج 5، ص 334.]

- قال رسول الله صلى الله عليه و آله. الائمة من ولد الحسين من اطاعتهم فقد اطاع الله و من عصاهم فقد

عصى الله هم العروة الوثقى و هم الوسيلة الى الله تعالى. [عيون الاخبار الرضا عليه السلام، ج 2، ص 58، ح 217، تفسير نور الثقلين، ج 1، ص 621، ح 176.]

- عن سلمان الفارسى: سمعت محمدا يقول ان الله عزوجل يقول يا عبادى او ليس من له اليكم حوائج كبار و لا تجودون بها الا ان يحتمل عليكم باحب الخلق اليكم تقضونها كرامة ليشفيهم الا فاعلموا ان اكرم الخلق على و افضلهم لدى محمد صلى الله عليه و آله و اخوه على عليه السلام و من بعدهم الائمة عليهم السلام الذين هم الوسائل الى الا فليد عنى من اهمته حاجة يريد نفعها او دهته داهية يريد كف ضررها بمحمد و آله الطيبين الطاهرين اقضيتها له احسن ما يقتضيها من تستشفعون اليه باعز الخلق على [بحارالانوار، ج 91، ص 22؛ مجموعه ورام، ج 2، ص 100.]؛ سلمان فارسى مى گويد: از رسول خدا شنيدم كه مى فرمود: خداوند مى فرمايد اى بندگان من! آيا چنين نيست كه كسى حاجات بزرگى از شما مى خواهد و شما حوايج او را برنمى آوريد، مگر اين كه كسى را نزد شما شفيع قرار دهد كه محبوب ترين مردم نزد شماست. آنگاه حاجت. او را به احترام آن شفيع برمى آوريد، حال آگاه باشيد و بدانيد كه گرامى ترين خلق و افضل آنان نزد من محمد صلى الله عليه و آله است و برادر وى على عليه السلام و امامان پس از وى، همانانى كه وسيله ى مردم به سوى من هستند. اينك بدانيد كه هر كس حاجتى دارد و نفعى را طالب است و يا آن كه دچار حادثه اى بس صعب و زيانبار گشته و رفع آن را خواهان است، بايد مرا به محمد صلى الله عليه و آله و آل طاهرينش بخواند تا به نيكوترين وجه حاجت او را برآورم.

- ان افضل ما توسل به المتوسلون الى الله سبحانه الايمان به و برسوله والجهاد فى
سبيله...[نهج البلاغه، عبده، خ 106.]؛ پس انجام فرايض وسيله ى قرب است و يكى از مهم ترين فرايض كه همتاى اجر رسالت قرار گرفته، مودت اهل بيت است: (قل لا اسئلكم عليه اجرا الا المودة فى القربى) [شورى، 23.]

چه در حيات آنان و چه در شهادت آنان، قال رسول الله صلى الله عليه و آله: علمى بعد مماتى كعلمى فى حياتى. [البراهين الجلية فى رفع تشكيكات الوهابية، ص 27، (به نقل از نسايى).]

عن ابى عبدالله عليه السلام قال: عبدالله حبر من احبار بنى اسرائيل حتى صار مثل الخلال فاوحى الله عزوجل الى نبى زمانه قل له و عزتى و جلالى و جبروتى لو انك عبدتنى حتى تذوب الاليه فى القدر ما قبلت منك حتى تاتينى من الباب الذى امرتك [بحارالانوار، ج 27، ص 176.] خداوند به عزت و جلال و جبروت خود قسم خورده كه اگر كسى او را آن قدر عبادت كند به طورى كه هم چون چربى در ديگ آب شود از او نخواهد پذيرفت مگر از همان طريقى كه خودش امر كرده او را بخواند. و توسل همان راه است، بل براى آنان كه زندگى را حركت مى دانند و فقر خود و غناى آنان را يافته اند تنها راه است.

اهل سنت:

- اللهم انى اسئلك و اتوجه اليك بنبيك محمد صلى الله عليه و آله نبى الرحمة. [صحيح ترمذى، كتاب الدعوات، ح 3578؛ سنن ابن ماجه، ج 1، ص 441، ح 1385؛ مسند احمد حنبل، ج 4، ص 138؛ المعجم الكبير، طبرانى، ج 9، ص 17؛ دلائل النبوة، ج 6، ص 168.]

- اللهم انى اسئلك بحق السائلين عليك... [سنن ابن ماجه، ج 1، باب مساجد، ص 261؛ مسند، احمد حنبل، ج 3، حديث 21.]

- لما اذنب آدم الذى اذنبه رفع راسه الى السماء فقال اسئلك بحق محمد ان
لا غفرت لى. [دلايل النبوة، بيهقى، ج 5، ص 489؛ مستدرك حاكم، ج 2، ص 615؛ الدر المنثور، ج 1، ص 59 (به نقل از طبرانى و ابونعيم اصفهانى و بيهقى)؛ روح المعانى، ج 1، ص 217 و بسيارى از تفاسير اهل سنت ذيل آيه ى 37، سوره ى بقره.]

- هو وسيلتك و وسيلة آدم. [و فاء الوفاء، ج 2، ص 1376؛ البراهين الجلية (به نقل از اهل سنت) ص 37.] (كلام امام مالك به منصور دوانيقى).




  • آل النبى ذريعتى
    ارجو بهم اعطى غدا
    بيدى اليمين صحيفتى



  • و هم اليه وسيلتى
    بيدى اليمين صحيفتى
    بيدى اليمين صحيفتى



[الصواعق المحرقه، ص 178.]

«خاندان پيامبر وسيله من به سوى خدايند. به خاطر آنان اميد دارم كه نامه ى عمل مرا به دست راست بدهند». (امام مالك شافعى)

- قوم (محمد و على و فاطمة والحسن والحسين) بهم غفرت خطيئة آدم و هم الوسيلة والنجوم الطلں [كشف الارتياب، سيد محسن امين، ص 307.] محمد صلى الله عليه و آله و اهل بيت اطهارش قومى هستند كه به حرمت آنان لغزش آدم بخشيده شد و همانانند وسيله و ستارگان فروزان هدايت.

سيره ى مسلمين

از طريق شيعه:

از طريق شيعه: بسيار فراوان است. براى نمونه كلام حسين عليه السلام در كنار قبر رسول صلى الله عليه و آله هنگام وداع نقل مى شود: اللهم ان هذا قبر نبيك محمد صلى الله عليه و آله و انا ابن بنت نبيك و قد حضرنى من الامر ما قد علمت اللهم انى احب المعروف وانكر المنكر و انا اسئلك يا ذاالجلال والاكرام بحق القبر و من فيه الا اخترت لى ما هو لك رضى و لرسولك رضى. [بحارالانوار، ج 44، ص 328؛ مقتل الحسين، خوارزمى، ج 1، ص 186.]

/ 61