رابطه حركات طبيعي بدن و نفس
ولي ظاهرا اينطور نيست ، مرحوم آخوند يك مطلب ديگري را هم در اينجا مي خواهد بيان كند و آن اينكه : در باب حركات طبيعي اين مسئله مطرح است ( 1 ) كهاگر ما قائل بشويم كه حركات اعضائي از قبيل قلب مستقل از نفس و روح انجام مي گيرد ، همان ثنويت دكارت را پذيرفته ايم . آيا امثال مرحوم آخوند به چنين ثنويتي قائل هستند ؟ نه ، مرحوم آخوند يك حرفي دارد كه حرف بسيار بسيار شريف و عميقي استو آن اينكه : هيچ كاري از كارهاي طبيعي در حوزه بدن صورت نمي گيرد مگر به اراده نفس . عمل قلب همان اندازه ارادي است كه حرف زدن ما ارادي است ، ولي اراده نفس به حركات طبيعي احدي التعلق است . يعني يك اراده ثابت پيوسته غير متغير.و فرق آن با اراده در كارهاي اختياري اين است كه اراده در اين كارها احدي التعلق نيست و متغير است ، گاهي اراده شي ء و گاهي اراده ضد آن و گاهي چيز ديگر . ولي اگر ما در كارهائي مثلا راه رفتن وضع موجود را نمي داشتيمو يك اراده از اول عمرمان تا به آخرش به راه رفتن تعلق گرفته بود ، مثل همان حركت قلب مي شد . ممكن است كسي بگويد شما چه دليلي بر اين مطلب داريد ؟ شايد همان طوري باشد كه دكارت مي گويد .
1 - اگر مرحوم آخوند اين را در اينجا مطرح نكرده ، ولي در سفر نفس مطرح كرده است . آيا كارهاي طبيعي كه در بدن صورت مي گيرد و ما اصطلاحا آنها را كارهاي غير اختياري مي ناميم ، اينها واقعا صد در صد طبيعي است ؟ يعني هيچ نحو اراده اي از نفس تعلق نگرفته است ؟ چون فعل اگر فعل نفس باشد مساوي استبا ارادي بودن . بياييم همين جور كه امروزيها مي گويند بگوييم كه ما يك سلسله كارهاي نفساني در بدن داريم كه همين كارهاي اختياري است و يك سلسله كارهاي طبيعي داريم . و فلسفه دكارت بر همين اساس است .