وجود تجدد بالذات دارد - حرکت و زمان در فلسفه اسلامی ج1 جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حرکت و زمان در فلسفه اسلامی ج1 - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وجود تجدد بالذات دارد

ثانيا : گفتيد حكما گفته اند كه امر غير قارالذات تنها دو چيز است و طبيعت را نگفته اند . ما مي توانيم حرف آنها را توجيه بكنيم بطوري كه با نظر ما منافات نداشته باشد . وقتي كه سخن درباره ماهيت است ، آن سخن درست است .

يعني امري كه عدم القرار جزء ذات و ماهيتش باشد و در تعريفش اخذ شده است جز دو چيز نيست ، آن دو چيز حركت و زمان است ، ولي در باب طبيعت ما نمي گوييم كه غير قارالذات بودنش به معناي غير قار الماهيت بودنش است كه در نفس مفهوم عدم القرار اعتبار شده باشد .

بهتر اين بود كه به جاي زمان و حركت مقوله " أن يفعل و أن ينفعل " را مثال مي زدند ، چون سابقا خوانديم كه مرحوم آخوند مقوله أن يفعل را همان حركت مي داند با انتساب به فاعل يعني تحريك ، و أن ينفعل هم حركت است با انتساب به قابل يعني تحرك .

تحريك تدريجي يعني أن يفعل و تحرك تدريجي يعني أن ينفعل . در آنجا گفتيم تدرج و حركت و غير قارالذات بودن جزء مفهوم أن يفعل و أن مسائلي را كه به آنها خو گرفته اند ، از جوار آن مسائل نمي خواهند جدا شوند . ولي بعضي ديگر حكم مسافر را دارند و دائما از شهري به شهري منتقل مي شوند . يك شهر را كه تماشا مي كنند ، قانع به آن شهر نيستند و شهرهاي ديگر را مي بينند . همين حرف را در اينجا با اشاره مي گويند كه متبع برهان است.

البته ايشان يك نكته ديگر را هم مي گويند كه نكته خوبي است . مي گويند : هيچ وقت آدم عاقل بي خود و بدون دليل از سخن بزرگان و مشهور بيرون نمي آيد كه اين هم يك حالت افراطي است كه بعضي ها اساسا بيماري تازه گويي دارند . مي گويد ما بدون دليل از سخن جمهور عدول نكرده ايم . ينفعل هست ، ولي ما در باب حركت جوهريه اين حرف را نمي زنيم كه در مفهوم آن تدرج و عدم القرار اخذ شده است ، مي گوييم وجود جوهر طبيعي وجود غير قارالذات است . پس شايد آنهايي كه گفته اند امر غير قارالذات منحصر در زمان و حركت است ، نظرشان به ماهيت بوده است نه وجود . معلوم است كه اين يك توجيهي است از كلام قدما والا آنها بين وجود و ماهيت تفكيك قائل نمي شدند .

/ 93