فصل 30 ( 1 ) في اثبات حقيقه الزمان و أنه بهويته الاتصاليه الكميه - حرکت و زمان در فلسفه اسلامی ج1 جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حرکت و زمان در فلسفه اسلامی ج1 - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اگر مقصود وي از قدماي خمسه ، قدماي ذاتي باشد بنابراين زمان را بدون فاعل و موجود مي داند و مثل خدا آن را واجب بالذات مي داند .

جواب به وي همين است كه زمان مثل هر ممكن الوجودي نيازمند فاعل است . از آن جهت كه امري است ثابت و دائم نيازمند فاعلي ثابت و دائم است و از آن جهت كه امري است متصرم و متجدد نيازمند به قابلي است كه آن قابل در قابليت خودش دائما متجدد و متصرم است . زمان و بوجود آورنده زمان كه فعلا بحث در همان زمان عام است نه زمان خاص هر شي ء مي تواند يك امر جسماني و مادي باشد ؟ حكما معتقدند كه آن چيزي كه زمان را خلق مي كند بايد امري باشد متبرء الذات از هر گونه كثرتي ، و از آن حيث كه كثرت دارد ، كثرتش بستگي دارد به همان قابل جسماني اش كه داراي كثرت است . پس زمان يك حقيقتي است كه در آن واحد هم باقي است و هم فاني ، هم واحد است و هم كثير ، و از نظر مرحوم آخوند هر دو حيثيت در زمان واقعي است . مرحوم آخوند در باب قابل در اينجا كه بحث از زمان عام مي كنند، مي گويند : زمان عام احتياج به قابلي دارد كه آن قابل جسم باشد ولي اتم اجسام باشد ، بايد جسمي باشد كه خواص اجسام عنصري را نداشته باشد . يعني حركتش حركت مستديره باشد ، نه حركت مستقيم ، جسمي باشد كه در آن نمو و ذبول نباشد ،جسمي باشد كه در آن حركت مكاني يعني حركت مستقيم نباشد ، تخلخل و تكاثف نباشد . به همين جهت بود كه فصل سابق را مطرح كرد و آن فصل را مقدمه اي براي اينجا قرار داد .

فصل 30 ( 1 ) في اثبات حقيقه الزمان و أنه بهويته الاتصاليه الكميه

مقدار الحركات و بما يعرض له من الانقسام الوهمي عددها

( 2 )

اما اثبات وجود الزمان و حقيقته ، فالهادي لنا علي طريقه الطبيعيين مشاهده اختلاف الحركات في المقطوع من المسافه مع اتفاقها في الاخذ و الترك تاره ، ثم اتفاقها في المقطوع من المسافه و اختلافها فيهما أو في أحدهما تاره اخري ، فحصل لنا العلم بأن في الوجود كونا مقداريا فيه امكان وقوع الحركات المختلفه أو المتفقه

1 - بيان مرحوم آخوند در اينجا شبيه به يادداشتهايي است كه فرصت تدوين و تنظيم آنها را نيافته است . به همين جهت عبارات كتاب مشوش است . آقاي طباطبائي هم به اين امر اشاره كرده اند . مرحوم حاجي خيلي تلاش كرده كه تشويشها را رفع كند ، ولي قابل رفع نيست . قبل و بعد عبارت با هم نمي خواند .
مثل اين مي ماند كه مطلبي را مي نوشته و بعد در حين نوشتن تجديد نظر كرده و عبارات بهتري به مطلب اضافه كرده بدون آنكه عبارت قبلي را حذف كند .
اين غفلت در موقع استنساخ هم ادامه يافته و اينها را اصلاح نكرده اند .

2 - در خود عنوان مي گويد كه مقدار همه حركات عالم همين مقدار غير قارالذات است .

/ 93