تغيير اوضاع طبيعت دليل بر حركت در خود طبيعت است - حرکت و زمان در فلسفه اسلامی ج1 جلد 2

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حرکت و زمان در فلسفه اسلامی ج1 - جلد 2

مرتضی مطهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

تغيير اوضاع طبيعت دليل بر حركت در خود طبيعت است

مطلب ديگري را شيخ گفته است و آن اينكه فلك كه در حركت خودش دائما از وضعي به وضعي خارج مي شود و آنا فانا تغيير وضع مي دهد ، تمام
اين " بحيث " را الان در ذهن هم دارد ، گرچه كه الان در ذهن وجود في الموضوع دارد ، ولي همين الان هم در ذهن بحيثي است كه اگر در خارج وجود پيدا كند وجود لافي الموضوع است . - : در خارج اصلا نمي شود غير از اين وجود پيدا كند ، خود تصورات كه نمي توانند د ر خارج وجود پيدا كنند . پاسخ : تصور بما انه تصور را كه نمي گوئيم ، متصور را مي گوئيم . اين ماهيت را آن جهت كه تصور است وجود في الموضوع دارد ولي بحيثي است كه اگر در خارج وجود پيدا كند ، وجود لا في الموضوع دارد . مثال زده اند به " مغناطيس در دست " . مي گويند اين مغناطيس كه در دست ماست ، الان آهن را جذب نمي كند . ولي همين مغناطيس بحيثي است كه اذا قرب اليه الحديد يجذبه . اين حيثيت را در حال حاضر كه در دست ما قرار دارد نيز دارد . اين مغناطيس در دست ما جذب حديد نمي كند ، يعني بالفعل جذب حديد نمي كند ، ولي اين جذب حديد نكردن مغاير مغناطيس بودنش نيست .

در تعريف مغناطيس گفته نمي شود كه بالفعل جذب حديد مي كند ، بلكه منظور اين است كه مغناطيس بحيثي است كه اگر آهني به آن نزديك شود ، آن آهن را جذب مي كند . اين بحث نظير آن حرف اصوليون است كه در باب مشتقهائي كه از قبيل ملكات هستند ، مي گويند . وقتي مي گوئيم بنا است ، به اين معني نيست كه همين الان باني بالفعل استو خيلي زياد هم باني بالفعل است . بلكه منظور اين است كه در او حيثيتي است كه به موجب آن حيثيت اگر بخواهد بنائي بكند مي تواند . وضعها و تمام اين " أين " ها ( 1 ) براي فلك طبيعي است . مثلا فرض كنيد يك وضع فلك بطوري است كه خورشيد در نصف النهار قم قرار گرفته است . حالت ديگر اين است كه در نصف النهار اصفهان قرار بگيرد و در وضع ديگر در نصف النهار ديگر .

اين وضعها كدام طبيعي است و كدام غير طبيعي و قسري است ؟ چون از وضعي به وضع ديگر قرار مي گيرد . شيخ مي گويد تمام اين وضعها طبيعي است . مرحوم آخوند مي گويد امكان ندارد وضعهاي مختلف براي يك طبيعت ثابت لا يتغير ، همه طبيعي باشد ، مگر اينكه خود طبيعت متغير باشد كه طبيعت در هر مرتبه اي از خودش يك وضع براي خودش داشته باشد و آن وضع برايش طبيعي باشد ، و الا وضعهاي مختلف براي طبيعت ثابت امكان ندارد كه همه طبيعي باشد ، بايد يكي طبيعي باشد و بقيه غير طبيعي

و آن هم ترجيح بلا مرجح است كه بگوئيم اين وضع خاص طبيعي است و باقي غير طبيعي ، چنين حرفي را خود شيخ هم نمي زند و به همين دليل همه وضعها را طبيعي مي داند . و از طرفي تمام اين اوضاع براي فلك ممكن نيست طبيعي باشد ، مگر اينكه خود طبيعت متغير و غير ثابت و در سيلان باشد كه در هر مرتبه اي غير از خودش باشد ، و در هر مرتبه اي مي تواند يك وضع براي آن طبيعي باشد و در مرتبه ديگر وضع ديگر برايش طبيعي باشد

پس همانطور كه ديديم مرحوم آخوند از مطلب خودش كه اثبات غايت تدريجي الوجود براي زمان باشد ، كنار مي افتد و مي رود روي مطلب ديگري كه اثبات حركت جوهريه از كلمات شيخ باشد .

1 - تعبير " أين " ها همانطور كه حاجي گفته است در اينجا تعبير درستي نيست .

/ 93