و ليس كما ظن في المشهور ( 1 ) أن هذا الجرم بشخصه عله مطلقه للزمان الحركه و الا ( 2 ) لم يكن زمانيا و كل جسم و جسماني زماني فهو متشخص بالزمان و فاعل الشي ء غير متشخص به و لا مفتقر في وجوده الي ذلك الشي ء . فعله الزمان من جهه وحدته الاتصاليه نسبتها ( 3 ) الي أجزائه المتقدمه و المتأخره نسبه واحده ، و يفعل 1 - از اينجا بحث باز مي گردد به بحث هائي كه در نيمه دوم فصل پيش آمده بود . همان بحث كه در مقام اثبات اين مطلب بود كه موجد و علت زمان جرم فلك نيست ، زيرا مي بايست متشخص به معلول خود باشد و . . . 2 - اين " و الا " جواب " ليس " است . يعني اين چنين نيست ، چرا اين چنين نيست ؟زيرا اگر اين چنين بود نمي بايست زماني باشد ، نمي شود يك شي ء جسم و جسماني باشد و زماني نباشد ، و جرم فلك جسم است ، پس بايد زماني باشد . و بنابراين ، اين قول كه جرم فلك زمانساز است حرف صحيحي نيست . 3 - در اينجا عبارت به نظر من اشتباهي دارد و در چاپ هاي سنگي هم همين طور است .