حرکت و زمان در فلسفه اسلامی ج1 جلد 2

( 1 ) كون تدريجي غير مستقر بالذات ، و من حيث وجودها العقلي و صورتها المفارقه الافلاطونيه باقيه أزلا و أبدا في علم الله تعالي ، و لست أقول انها باقيه ببقاء أنفسها بل ببقاء الله تعالي لا بابقاء الله تعالي اياها ( 2 ) ، و بين المعنيين فرقان كما سيأتي لك تحقيقه في موضعه .

فالاول ( 3 ) وجود دنيوي بائد داثر لاقرار له ، و الثاني ( 4 ) وجود ثابت عند الله غير داثر و لا زائل ( 5 ) ، لاستحاله أن يزول شي ء من الاشياء عن علمه تعالي أو يتغير علمه تعالي ان في هذا لبلاغا لقوم عابدين ( 6 ) .

1 - " لها " يعني براي طبيعت .

2 - اين عقول مجرده را گاهي مرحوم آخوند تعبير مي كند كه از صقع ربوبيت هستند ، و در واقع نوعي تشبيه و تمثيل است و منظورش اين است كه در آن عقول جنبه وجوب از جنبه امكان بيشتر است و غلبه دارد ، به طوري كه آنها را ديگر جزء خلق نمي توان شمرد ، آنها را جزء شؤون حق و صفات حق بايد شمرد . اين يك نوع تعبير است و الا آنها هم جزء مخلوقات هستند ولي به اصطلاح آنهائي كه خلق را در مورد امور تدريجي بكار مي برند ، جزء عالم امر است .

3 - " الاول " يعني طبيعت .

4 - " الثاني " يعني آن مثال افلاطوني .

5
- چون آنها جزء شؤون حق هستند و مناط علم حق هستند ، يكي از مراتب علم حق همانها هستند .

6 - [ آيه 106 سوره انبياء ] .