مثنویات و تمثیلات و مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنویات و تمثیلات و مقطعات - نسخه متنی

پروین اعتصامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

آتش دل





  • به لاله نرگس مخمور گفت وقت سحر
    بنفشه مژده ى نوروز ميدهد ما را
    بجز رخ تو كه زيب و فرش ز خون دل است
    جواب داد كه من نيز صاحب هنرم
    ميان آتشم و هيچگاه نميسوزم
    علامت خطر است اين قباى خون آلود
    بريخت خون من و نوبت تو نيز رسد
    خوش است اگر گل امروز خوش بود فردا
    از آن، زمانه بما ايستادگى آموخت
    يكى نظر به گل افكند و ديگرى بگياه
    نه هر نسيم كه اينجاست بر تو ميگذرد
    ميان لاله و نرگس چه فرق، هر دو خوشند
    تو غرق سيم و زر و من ز خون دل رنگين
    ز آب چشمه و باران نمي شود خاموش
    هنر نماى نبودم بدين هنرمندى
    گل از بساط چمن تنگدل نخواهد رفت
    تو روى سخت قضا و قدر نديدستى
    از آن، دراز نكردم سخن درين معنى
    خوش آنكه نام نكوئى بيادگار گذاشت كسيكه در طلب نام نيك رنج كشيد
    كسيكه در طلب نام نيك رنج كشيد



  • كه هر كه در صف باغ است صاحب هنريست
    شكوفه را ز خزان وز مهرگان خبريست
    بهر رخى كه درين منظر است زيب و فريست
    درين صحيفه ز من نيز نقشى و اريست
    همان بر سرم از جور آسمان شرريست
    هر آنكه در ره هستى است در ره خطريست
    بدست رهزن گيتى هماره نيشتريست
    ولى ميان ز شب تا سحر گهان اگريست
    كه تا ز پاى نيفتيم، تا كه پا و سريست
    ز خوب و ز شب چه منظور، هر كه را نظريست
    صبا صباست، بهر سبزه و گلشن گذريست
    كه گل بطرف چمن هر چه هست عشوه گريست
    بفقر خلق چه خندي، تو را كه سيم و زريست
    كه آتشى كه در اينجاست آتش جگريست
    سخن حدي دگر، كار قصه دگريست
    بدان دليل كه مهمان شامى و سحريست
    هنوز آنچه تو را مينمايد آستريست
    كه كار زندگى لاله كار مختصريست
    كه عمر بى مر نيك، عمر بى مريست اگر چه نام و نشانيش نيست، ناموريست
    اگر چه نام و نشانيش نيست، ناموريست


/ 292