مثنویات و تمثیلات و مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنویات و تمثیلات و مقطعات - نسخه متنی

پروین اعتصامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باد بروت





  • عالمى طعنه زد به نادانى
    چون توئى را به نيم جو نخرند
    نه تن اين، بر دل تو بار بلاست
    بر شاخ هنر چگونه خورى
    نشود هيچگاه پيرو جهل
    نسزد زندگى و بي خبرى
    ره آزادگان، دگر راهى است
    راحت آنرا رسد كه رنج برد
    هنر و فضل در سپهر وجود
    گر تو هفتاد قرن عمر كنى
    سر ما را بسر بسى سوداست
    نه شما را از دهر منظورى است
    همه ى خلق، دوستان منند
    همچو مرغ هوا سبك بپرم
    وقت تدبير، دانشم يار است
    باغ حكمت، خزان نخواهد ديد
    همتراز وى گنج عرفان نيست
    عقل، مرغ است و فكر دانه ى او
    هم ز جهل تو سوخت حاصل تو صبح ما شامگه نخواهد داشت
    صبح ما شامگه نخواهد داشت



  • كه بهر موى من دو صد هنر است
    مرد نادان ز چارپا بتر است
    نه سر اين، بر تن تو درد سر است
    تو كه كارت هميشه خواب و خور است
    هر كه در راه علم، رهسپر است
    مرده است آنكه چون تو بيخبر است
    مردمى را اشارتى دگر است
    خرمن آنرا بود كه برزگر است
    عالم افروز چون خور و قمر است
    هستيت هيچ و فرصتت هدر است
    ره ما را هزار رهگذر است
    نه كسى را سوى شما نظر است
    مگسانند هر كجا شكر است
    كه مرا علم، همچو بال و پر است
    روز ميدان، فضيلتم سپر است
    هر زمان جلوه ايش تازه تر است
    هر چه در كان دهر، سيم و زر است
    جسم راهى و روح راهبر است
    عمر چون پنبه، جهل چون شرر است آفتاب شما به باختر است
    آفتاب شما به باختر است


/ 292