مثنویات و تمثیلات و مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنویات و تمثیلات و مقطعات - نسخه متنی

پروین اعتصامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گرگ و سگ





  • پيام داد سگ گله را، شبى گرگى
    مرا بخشم مياور، كه گرگ بدخشم است
    جواب داد، مرا با تو آشنائى نيست
    من از براى خور و خواب، تن نپروردم
    مرا گران بخريدند، تا بكار آيم
    مرا قلاده بگردن بود، پلاس به پشت
    عنان نفس، ندادم چو غافلان از دست
    گرفتم آنكه فرستادم آنچه ميخواهى
    هراس نيست مرا هيچگه ز حمله ى گرگ
    هزار بار گريزاندمت به دره و كوه
    شبان، بجرات و تدبيرم آفرينها خواند
    رفيق دزد نگردم بحيله و تلبيس
    درستكارم و هرگز نمانده ام بيكار
    مرا نكشته، بغل درون نخواهى شد
    جفاى گرگ، مرا تازگى نداشت، هنوز
    دو سال پيش، بدندان دم تو بركندم دكان كيد، برو جاى ديگرى بگشاى
    دكان كيد، برو جاى ديگرى بگشاى



  • كه صبحدم بره بفرست، ميهمان دارم
    درون تيره و دندان خون فشان دارم
    كه رهزنى تو و من نام پاسبان دارم
    هميشه جان بكف و سر بر آستان دارم
    نه آنكه كار چو شد سخت، سر گران دارم
    چه انتظار ازين پيش، ز اسمان دارم
    كنون بدست توانا، دو صد عنان دارم
    ز خود چگونه چنين ننگ را نهان دارم
    هراس كم دلى بره ى جبان دارم
    هزارها سخن، از عهد باستان دارم
    من اين قلاده ى سيمين، از آنزمان دارم
    كه عمرهاست بكوى وفا مكان دارم
    شبان گرم نبرد، پاس كاروان دارم
    دهان من نتوان دوخت، تا دهان دارم
    سه زخم كهنه به پهلو و پشت و ران دارم
    كنون ز گوش گذشتي، چنين گمان دارم فروش نيست در آنجا كه من دكان دارم
    فروش نيست در آنجا كه من دكان دارم


/ 292