مثنویات و تمثیلات و مقطعات نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مثنویات و تمثیلات و مقطعات - نسخه متنی

پروین اعتصامی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نا آزموده





  • قاضى بغداد، شد بيمار سخت
    هفته ها در دام تب، چون صيد ماند
    مدعي، ديگر نيامد بر درش
    دادخواه و مردم بيدادگر
    آن دكان عجب شد بى مشترى
    مدتي، قاضى ز كسب و كار ماند
    كس نميورد ديگر نامه اى
    نيمه شب، ديگر كسى بر در نبود
    از كسي، ديگر نيامد پيشكش
    مانده بود از گردش دوران، عقيم
    بر نميورد بزاز دغل
    زر، دگر ننهاد مرد كم فروش
    چون همى نيروش كم شد، ضعف بيش
    گفت، دكان مرا ايام بست
    تو بمسند برنشين جاى پدر
    هر چه باشد، باز نامش مسند است
    گر بدانى راه و رسم كار را
    سالها اندر دبستان بوده اى
    آگهي، از حكم و از فتواى من كار ديوانخانه، ميدانى كه چيست
    كار ديوانخانه، ميدانى كه چيست



  • از عدالتخانه بيرون برد رخت
    محضرش، خالى ز عمرو زيد ماند
    ماند گرد آلود، مهر و دفترش
    هر دو، رو كردند بر جاى دگر
    ديگرى برداشت كار داورى
    آن متاع زرق، بى بازار ماند
    بره اي، قندي، خروسي، جامه اى
    صحبتى از بدره هاى زر نبود
    از ميان برخاست، صلح و كشمكش
    حرف قيم، دعوى طفل يتيم
    طاقه ى كشميري، از زير بغل
    زير مسند، تا شود قاضى خموش
    عاقبت روزي، پسر را خواند پيش
    ديگرم كارى نمييد ز دست
    هر چه من بردم، تو بعد از من ببر
    گر زيانش ده بود، سودش صد است
    گرم خواهى كرد اين بازار را
    بس كتاب و بس قلم فرسوده اى
    از سخنها و اشارتهاى من وانكه ميبايست بارش برد، كيست
    وانكه ميبايست بارش برد، كيست


/ 292