دانشجوى ديگرى به نام منوچهر گفت :
آيا علّت تحريم زينت طلا براى مردان چيست ؟مـن گـفـتـم :كـراراً ايـن سـؤ ال را از مـا نـمـوده انـد و مـا در ايـنـجـا بـايـد مـقـدمـه يـك
اصل كلّى و وجدانى درباره فلسفه احكام ، شرح دهيم و آن اين است .فطرتاً بشر در مقابل دانشمندان جهان فى الجمله تسليم و تعبّدى را در خود احساس مى كند.مـثـلاً شـخصى مريض نزد طبيبى كه مى رود هيچگاه از فلسفه دستورات طبّى از او پرسش نمى
كـنـد، بـا آنـكه احتمال اشتباه و خطا هم درباره او مى دهد. بديهى است كه هر قدر اطمينان انسان
بـه احـاطـه عـلمى و دقّت نظر و حسن نيّت طرف بيشتر شود روحيّه تعبّد وى به او كاملتر مى
گردد.مـا مـردم مـسـلمـان پـس از اعـتـقـاد بـه آنـكـه پـيغمبر اسلام ( صلّى اللّه عليه و آله ) از منبع علم
پـروردگـار وحـى مـى گرفته و حكمى را از پيش خود به مسلمانان دستور نمى داده و در تمام
احـكـام مصالح آنان را منظور داشته و هيچگاه خطا و اشتباهى از او سر نزده است ، بايد به حكم
فـطـرت در مـقابل دستورات و احكام دين مقدّس اسلام تعبّد كنيم و اگر علّت حكمى را كاملاً درك
نكرديم از پذيرفتن آن امتناع نورزيم .مـنـوچـهـر گـفـت :ايـن مـطـلب صـددرصـد صـحـيـح اسـت و
قـابـل تـرديـد نـيـسـت ولى انـسـان هـمـان طـور كـه داراى ايـن فـطـرت اسـت در
مـقـابـل حـس كـنجكاوى و فهميدن مطالب عاليه را هم دارد، اگر شما بگوئيد كه مردم مسلمان حقّ
فهميدن فلسفه احكام را ندارند راه درك قسمتى از علم و دانش را به روى آنان بسته ايد.