زيـان جـسـمـانـى :
چـنـانكه در بالا گفتيم دريافت خبر ناگهانى كه در نظر انسان خوشحالىبـغـتـتـى بـزرگ تـوليـد كـنـد؛ احـتـمـال زيـاد دارد كـه سـكـتـه
كـامـل يـا نـاقـص بـوجـود آورد. سـكـتـه هـم در اثـر گـردش سـريـع و غـفـلتـى خـون و عـكـس
العمل دوران دم است كه در اثر بى سابقه بودن و سرعت امر، يكى از شرائين پاره شده ، خون
در بـدن مى ريزد. فرضا اگر مرگ هم در اثر فرح مفرط پيش نيايد عيوب مخرّب آن در تمام
بـدن احـسـاس مـى گـردد، اوّلا در اثـر سـرعـتـى كـه بـه حـركـت خون و قلب داده و غفلتا روش
عـمـل آنـهـا را تغيير مى دهد در اثر تكرار زياد، قلب را خراب مى كند و جهاز دوران دم هم لطمه
مـى بـيـنـد و تـكرار اين لطمه ها بر سلامت مخرّب است و به همين لحاظ كسانى كه در زندگى
خـود خيلى خوش هستند و خبرهاى مسرّت بخش زياد و افراطى دريافت مى كنند عمرشان ممكن است
كوتاه تر شود، شايد عمر اسكندر و ناپلئون و چنگيز و سائر معاريف عالم به همين لحاظ كم
شده است .ديـگـر ايـن كـه تـاءثير خيلى بدى در اعصاب انسان مى بخشد، كه اعصاب را كوفته و خسته
كرده و بالاخره فرسوده مى سازد و انسان را براى امراض عصبى مستعد و آماده مى كند.ديـگر اين كه در دستگاه هاضمه اثر بد مى گذارد، روى معده و اسيدهاى آن و اسيدهاى بزاقى
دهـان عـمـل نـمـوده اشـتـهـا را از انـسـان سـلب و عـمـل هـضـم را
مـخـتـل مـى سـازد، بـنـابـرايـن هـر چـه بـدن در حـال صـرف كـردن است يا جذب نشده و يا به
شـكـل مـسـمـومـى دفـع مى گردد و اگر خوشحالى ادامه پيدا كند ممكن است تا مدّتى اشتها باز
نـگـردد، بـعـلاوه در جـهـاز تـنـفـس نـيـز اثـر مـخـرّب خـود را بـاقـى گـذارده
عـمـل ريـتـين را كند مى سازد و حالتى موسوم به تنگى نفس بوجود مى آورد، به اين ترتيب
تـمـام اعضاء بدن از كوچك و بزرگ حتّى سلولها تحت تاءثير زيان آور مسرّت افراطى قرار
مى گيرند.