سرگذشت آدم و اخراج او از بهشت - پاسخ ما نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پاسخ ما - نسخه متنی

سید حسن ابطحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سرگذشت آدم و اخراج او از بهشت

خداوند در قرآن كريم فرموده :

"گفتيم اى "آدم " تو و همسرت در بهشت مسكن گيريد و از ميوه آن به فراوانى هر چه مى خواهيد

بخوريد و نزديك اين درخت نشويد كه از ستمكاران مى گرديد.((129))

اى آدم ايـن "شيطان " دشمن تو و همسر تو است ، مبادا شما را از بهشت بيرون كند كه به زحمت

و ناراحتى خواهيد افتاد، در بهشت هيچ گاه نه گرسنه مى شوى و نه برهنه خواهى بود.

در آنـجـا نه تشنه مى شوى و نه آفتاب زده ، ولى شيطان وسوسه اش كرد و گفت :

اى "آدم "

آيا تو را به درخت حيات و زندگى و سلطنتى كه كهنه نمى شود راهنمائى كنم .((130))

ايـنـجـا همان درخت "منهيه " را به آنان نشان مى دهد و مى گويد:

پروردگارتان شما را از اين

درخـت مـنـع نـكـرده مگر براى آنكه مبادا دو فرشته شويد و يا هميشه زنده بمانيد و براى آنها

سوگند خورد كه من هميشه خيرخواه شمايم .

پـس با اين جملات آنها را بسوى پستى و غرور دلالت نمود. همين كه از ميوه آن درخت بخوردند

لبـاسـهـايـشـان فـرو ريـخـت و عـورتـشـان ظـاهـر شـد، در ايـن موقع تصميم گرفتند كه با

برگهاى باغ عورت خود را بپوشانند كه ناگاه پروردگارشان به آنان خطاب كرد و گفت

:

مگر من از اين درخت منعتان نكردم و به شما نگفتم كه شيطان دشمن آشكاراى شما است .

گـفـتـنـد:

پـروردگـارا مـا بـه خـويشتن ستم كرديم ، اگر ما را نيامرزى و به ما رحم نكنى از

زيانكاران خواهيم بود.فرمود:

همين گونه كه با يكديگر دشمنيد (بسوى زمين ) پائين رويد و

در آنجا زندگى كنيد و در آنجا بميريد و از همان جا دوباره بيرون خواهيد آمد.((131))

تورات مى گويد:

امّا تورات سرگذشت اخراج "آدم " و "حوّا" را اين گونه بيان كرده است :

"و خداوند "آدم " را گرفت و او را در وسط باغ عدن گذاشت تا كار آن را بكند و آن را محافظت

نمايد و خداوند خدا آدم را امر فرمود كه گفت :

از همه درختان باغ بى ممانعت بخور، امّا از درخت

مـعـرفـت نـيـك و بد زنهار زنهار نخورى ، زيرا روزى كه از آن خوردى هر آينه خواهى مُرد (تا

آنكه مى فرمايد) و آدم و زنش هر دو برهنه بود و خجلت نداشتند.

و مـار از هـمـه حيوانات صحرا، كه خداوند خدا ساخته بود هوشيارتر بود و به زن گفت :

آيا

خدا حقيقت گفته است كه از همه درختان باغ بخوريد.

زن بـه مـار گـفـت :

از مـيـوه درخـتـان بـاغ مـى خوريم لكن از ميوه درختى كه در وسط باغ است

خداوند گفت از آن مخوريد و آن را لمس نكنيد مبادا بميريد.

/ 179