يك تناقض از انجيل
(در انـجـيـل يـوحنا، عدد 30، باب پنجم ) يوحنا به مسيح نسبت مى دهد كه فرمود:"اگر من برخود شهادت دهم شهادت من راست نيست ".ولى در باب 8، آيه 14 مى گويد:"هر چه من برخود شهادت مى دهم شهادت من راست است ".ايـن يـكـى از ده هـا تـنـاقـضـات انـجـيـل اسـت كـه بـراى نـمـونـه آن را در ايـنـجـا
نقل نموديم .ايـنـجـاست كه بايد گفت بسى جاى تاءسف است كه چرامردم مترقى جهان به اين مسلك خرافى
تـوجـه داشـتـه و يـهـوديـت يـا مـسـيـحـيـت را بـراى تـاءمـيـن سـعـادت خـود
قـبـول مـى كـنـد. اگـر چـه يـكـى از دانـشـمـنـدان بـزرگ مـعـتـقـد بـود كـه آنـهـا
اول دين يهوديت و يا مسيحيت را رها كرده اند و سپس دانشمند شده اند، زيرا براى هر فرد عاقلى
كـه در كـتـاب مـقـدس (مـانـنـد انـجـيـل و تورات ) دقت كند واضح مى شود كه اين كتاب كاملا با
پـيـشـرفـت عـلم ودانش مخالف است و نبايد پيروان اين اديان از علوم عقلى و مادى اطلاعى داشته
باشد.بـنـابراين از آنچه در بالا گفته شد واضح مى گردد كه خداى تعالى تنها، دين مقدس اسلام
را اخـتـيـار كرده و تمام اديان جهان را از بين برده و كسانى كه به دروغ ادعاى رسالت نموده
اند مفتضح فرموده است . اين بود شهادت قولى و فعلى خداى تعالى كه ما آن را مختصرابيان
نموديم .شهادت "على " (عليه السّلام )آقـاى "م - ح " فـرمـودنـد از اين بيان و توضيح ، فوق العاده استفاده كردم بفرمائيد كه :آيا
شـهـادت "عـلى بـن ابـيـطالب " (عليه السّلام ) براى اثبات رسالت "پيغمبر اسلام " (صلى
اللّه عـليـه و آله ) مـى تواند فايده اى داشته باشد كه خداى تعالى آن را براى قانع كردن
كفار به "پيغمبر اسلام " (صلى اللّه عليه و آله ) تعليم مى دهد يا خير؟!
پاسخ ما:آرى ، زيـرا تـاريـخ بـشـر مـعـتـرف اسـت كـه "عـلى بـن ابى طالب " (عليه السّلام ) در جهان
انسانيت تنها نسخه اى بوده كه شرق و غرب نظير آن را به خود نديده است . آنقدر معجزات و
خوارق عادات به اقرار مورخين جهان از آن وجود مقدس ديده شده كه تمامى مردم به شگفت عجيبى
فـرو رفـتـه انـد؛ در عـيـن حـال مـكـرر آن حـضـرت مى گفت :من بنده اى از بندگان و شاگردى
ازشاگردان "محمد" (صلى اللّه عليه و آله ) مى باشم .((224))واضح است كه وقتى كفار اين كرامات و خوارق عادات را ببينند و اين شهادت
را از آن حضرت بشنوند به رسالت "پيغمبر اسلام " (صلى اللّه عليه و آله ) اقرار مى كنند.
شهادت تاريخ
""على "" (عليه السّلام ) كسى بود كه جميع مورخين در باره او مى گويند:"وقتى در ميدان جنگقدم مى نهاد افرادى مانند "عمربن عبدود" را به زمين مى افكند و در هيچيك از غزوات مغلوب نمى
شد".حسن صدرنويسنده نامى مى گويد: