تعريف سلول
سـلول مـوجـود زنـده و حـسـّاس و مـتحرّكى است كه عنصر اصلى بدن موجودات زنده (حيوانات وگـيـاهـان ) از آن تـشـكـيـل مـى شـود و بـرخـى از اجـتـمـاع سـلولهـاى بـى شـمـار
تشكيل شده اند و در فارسى نام سلول را "ياخته " مى گويند.تشريح سلول
سـلولهـا بـا يـكـديـگر تفاوت دارند ولى در بين آنها كم وبيش شباهت وجود دارد، مثلا در اينكه
سلولها از سه قسمت تشكيل شده اند،همه آنها شبيه به يكديگرند.اوّل :پوست روئى به نام "غشاء" (مانند پوست تخم مرغ ).دوّم :"سـيـتـوپـلاسـم " كـه مـادّه اى بـى رنـگ ، لزج ، شـفـّاف و غـيـر
محلول در آب است ، (مانند سفيده تخم مرغ ).سـوّم :"هـسـتـه " كـه مـعـمـولا بـه شـكـل جـسـم كـروى در
داخل سيتوپلاسم قرار دارد (مانند زرده تخم مرغ ).و خلاصه سلول بمانند تخم مرغ كه داراى پوست و سفيده و زرده است مى باشد.البـتـّه بعضى از سلولها مانند گلبولهاى قرمز خون انسان فاقد هسته اند و بعكس سلولهاى
كـبـدى دو هـسـتـه و سـلولهاى ماهيچه داراى هسته هاى متعدّدى است . اگر قسمتى از پوشش داخلى
دهان را (در ناحيه گونه ها جدا كرده در زير ميكروسكوپ قرار دهيم تعداد زيادى صفحات پهن
و مـخـتـلف الشـّكـل مـى بـيـنـيـم كـه هـر يـك سـلولى از پـوشـش داخـلى دهـان مـى بـاشد كه هر
سـلول شـامـل سـه بـخـش سـيـتـوپـلاسـم ، هـسـتـه و غـشـا اسـت . مـجموع سيتوپلاسم و هسته را
"پـرتـوپلاسم " مى گويند و بالاخره در كتابهاى علوم طبيعى خصوصيّاتى درباره سلولها
گـفـتـه شـده كـه در ايـنـجـا شـرح آنـهـا را مـنـاسـب نـمـى بـيـنيم ولى مطالعه و تحقيق درباره
سلول فوق العاده شگفت انگيز است ."راسـل چـارلز آرتـيـسـت "، زيـسـت شـنـاس و گـيـاه شـنـاس شـهـيـر در
اوّل مقاله مفصّل خود كه در توحيد و خداشناسى نوشته است مى گويد:"مـطـالعـه سلول زنده يكى از تجارب شگفت آور عالم خلقت است ". و در پايان مقاله چنين نتيجه
گـرفـتـه كـه مـى گويد:"من ادّعا مى كنم كه هر كدام از اين سلولها (كه پى بردن به ماهيّت
آنـهـا بـراى مـا مـقـدور نـيـسـت ) و هـمـچـنـيـن تـريـليـونـهـا
سـلول ديـگـر دليـل بـر وجـود عـقـل و حـكـمـت عـاليـه اى اسـت كـه مـا آن را خدا مى ناميم ، علوم ،
قبول اين حقيقت را مجاز مى داند و مى پذيرد".سپس مى گويد:"من بوجود خدا ايمان راسخ دارم ".((52))از شـمـا خـوانندگان محترم سؤ ال مى كنم :آيا كسى مى تواند ادّعا كند كه تمام اين شگفتيهاى
عالم خلقت بحسب تصادف بوجود آمده و يك نيروى عالم و قادرى در ايجاد آنها مؤ ثّر نبوده است
؟ دانـشـمـنـدان بـزرگ از هـمـيـن راه خـدا را شـنـاخـتـه و مـى گـويـنـد:"آيـا پس از مشاهده اتم و
سلول و نظم عجيبى كه در آنها رعايت شده مى توان خدا را فراموش نمود؟".