2 - راه تصوّف و عرفان
دوّمـيـن راهـى كه جمعى براى شناسائى پروردگار در نظر گرفته اند، راه عرفا و تصوّف
اسـت . آنـهـا مـى گـويـنـد:
انـسـان بـايـد بـا ريـاضـت و تـزكـيـه نـفـس
دل خـود را جلا دهد و قلب خود را آئينه جمال الهى قرار دهد تا جلوات حضرت حقّ در دلش متجلّى
گـردد. ايـن راه اگـر حـقـيـقـتـى داشته باشد، نه تنها براى همه كس ميسّر نيست ، بلكه براى
رونـدگـان اين راه ، جز حيرت و سرگردانى چيز ديگرى نداشته است (و ما در اواخر همين كتاب
بـحـث مـفصّلى درباره اساس و ريشه تصوّف خواهيم داشت لذا براى اطّلاع بيشتر براى اطّلاع
بيشتر به آنجا مراجعه فرمائيد).
جـمعى از اين مترجمين براى اجازه ترجمه كتب فلسفه به علماء فلاسفه يونان مراجعه كردند،
آنـهـا در جـلسـه مـشورتى خود راى مثبت دادند و منطقشان اين بود كه اين كتب و مطالب آن به هر
مذهبى كه قدم گذاشته آن مذهب را از مسير خود
خارج نموده است ".
دانشمندان بزرگ اسلامى حتّى معتقدند كه :
"فلسفه جديد هم نمى تواند در راه اثبات وجود خدا
بـراى هـمـه كـس اطـمـيـنـان ايـجـاد كـنـد، زيـرا اثـبـات وجـود خدا براى كسانى كه به اعماق و
اصـول مـطـالب فـلسـفـه احـاطـه نـدارنـد فـوق العـاده دشـوار و بـلكـه
محال است .
دوّمـيـن راهـى كه جمعى براى شناسائى پروردگار در نظر گرفته اند، راه عرفا و تصوّف
اسـت . آنـهـا مـى گـويـنـد:
انـسـان بـايـد بـا ريـاضـت و تـزكـيـه نـفـس
دل خـود را جلا دهد و قلب خود را آئينه جمال الهى قرار دهد تا جلوات حضرت حقّ در دلش متجلّى
گـردد. ايـن راه اگـر حـقـيـقـتـى داشته باشد، نه تنها براى همه كس ميسّر نيست ، بلكه براى
رونـدگـان اين راه ، جز حيرت و سرگردانى چيز ديگرى نداشته است (و ما در اواخر همين كتاب
بـحـث مـفـصـّلى دربـاره اسـاس و ريـشـه تـصوّف خواهيم داشت لذابراى اطّلاع بيشتر به آنجا
مراجعه فرمائيد).