علم و تجربه :
بـا ايـنـكـه علم حيوان شناسى جديد و تجربيّات دامنه دارى كه از طرف دانشمندان بزرگ روزبـه عـمل آمده بر ما ثابت كرده كه تمام حيوانات بدون استثنا قوانين مذكور را از راه فطرت و
الهـام فـراگـرفـتـه انـد و تـقـريـبـا يـك نـوع جـبـرى از طـرف غـريـزه ذاتى خود در انجام آن
اعـمـال دارنـد و خـداى تـعـالى هـم از زبـان مـوسـى بـن عـمـران در
مقابل فرعون همين مطلب علمى را يادآور شده كه مى فرمايد:موسى گفت پروردگار ما كسى است كه موجودات عالم را خلق كرده و جميع احتياجات زندگيشان
را در آنها بوجود آورده سپس با الهام و وحى آنها را راهنمائى نموده است .((175))در عـيـن حـال مـى بـيـنم خداى بزرگ براى حفظ نظام اجتماع و جلوگيرى از تخلّف جزئى آنان
براى آنها رهبر و زمامدارى با قوانين كاملى تعبين كرده و خلاصه بوسيله ترساندن و محاكمه
و مجازات حتى حيوانات اجتماعى را مجبور به انجام وظيفه نموده است .امّا انسانهاتـرديـدى نـيست كه انسان هم يكى از حيوانات اجتماعى است كه بايد براى تاءمين سعادت خود
در اجتماع زندگى كند و شايد آن قدرى كه بشر در تمام شؤ ن زندگى به همنوع خود احتياج
دارد هيچ حيوانى تا اين حدّ به اجتماع محتاج نباشد.حتى جمعى كه بعنوان تارك دنيا و يا رهبان و صوفى گوشه بيابانى را انتخاب كرده اند و
بـه خـيـال خـود از دنـيا و اهل آن چشم پوشيده اند باز هم در پوشاك و خوراك احتياج مفرطى به
همنوع خود دارند.و از طرفى چون در انسان حس نفع طلبى شديد وجود دارد و حتى ممكن است گاهى صفات زشتى
بـه ايـن جهت در او پيدا شود كه قابل علاج نباشد و مسلم در اين صورت تضاد منافع و مزاحمت
بين آنها هم خواهى نخواهى پيدا مى شود كه نتيجه آن جنگ و جدالهاى كشنده خواهد بود لازم است
قوانين محكمى داشته باشد.بنابراين همين احتياج مفرط و جمع شدن انسانها گرد يكديگر بما مى گويد كه بايد بشر هم
قـوانـين سعادت بخش كاملى داشته باشد تا بتواند در ميان اجتماع به زندگى راحت خود ادامه
دهد.قوانين بشرى كافى نيستچـنـانـچه در بالا گفته شد انسان مانند سائر حيوانات نيست كه نظام اجتماع آنها با رعايت چند
قـانـون مـعـيـنى محفوظ بماند، بلكه همه مى دانند كه تنها يك فرد بشر براى تاءمين سعادت
دنيوى خود به صدها قوانين مدنى ، قضائى ، جنائى ، تجارى ، اخلاقى و غيره احتياج دارد.عـلاوه پـس از اعـتـقـاد بـخـدا و عـالم آخـرت تـمـام ايـن قـوانـيـن در
مقابل برنامه اى كه براى تاءمين سعادت زندگى ابدى بايد يك انسان آن را عملى كند بسيار
ناچيز است ؛ چنانكه زندگى دنيا هم در مقابل زندگى اخروى بسيار كوتاه است .و لذا در ديـن مـقـدس اسلام تنها براى يك عبادت چند دقيقه اى مانند نماز صدها دستور و مساءله
نقل شده كه رعايت اكثر آنها واجب است .و از طـرفـى انـسـان بـسيارى از مصالح خود را با غريزه ذاتى نمى تواند كشف كند، بخلاف
سائر حيوانات كه بطور كلى مصالح فردى و اجتماعى خود را با غريزه خدا دادى متوجه اند.مـثـلا بـسـيـار ديـده شـده كـه انـسـان پـس از تـجـربـيـات
كامل و اضافه كردن علوم ديگران را بر علم خود باز هم نمى تواند بفهمد كه آيا فلان گياه
بـراى او چـه خـاصـيـّتـى دارد، ولى حيوانات ديگر بدون مراجعه به تجربيات گذشتگان و
چـشـم مـسـلّح از خـاصـيـت گـيـاهـى كـه (حـتى تازه آن را ديده اند مطلع اند) و يا مكرّر متفكّرين و
دانـشـمـنـدان بـشـرى گـرد يـكـديـگـر جـمـع شـده و قـوانـيـنـى بـراى حـفـظ امـنـيـّت عـمـومـى
جعل كرده اند، ولى پس از مدتى دانسته اند كه بسيارى از آنها اشتباه بوده و اگر هم چند روز
مردم را آرام نگاه داشته اند نتوانسته اند سعادت دائمى آنها را تاءمين كنند.(و بـراى نـمـونـه بـپـاره اى از مـقـايـسـات قوانين اسلام و اعلاميّه جهانى حقوق بشر كه علما و
دانشمندان نگاشته اند مراجعه كنيد).و نـيـز تـرديـدى نـيـسـت كـه تـمـام تـلاشـهـاى مـتـفـكـّريـن بـشـر بـراى
جعل قوانينى بوده كه راحتى دو روزه دنيائى انسان را تضمين كند و الاّ هيچيك از دانشمندانى كه
بـه فـكـر نـظـام اجـتـمـاع بـوده و مـى خـواسـتـه انـد قـانـون واحـدى بـراى بـشـر
جعل كنند مدعى تاءمين سعادت اخروى مردم نبوده اند.