زيـان مـعـنـوى : - پاسخ ما نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

پاسخ ما - نسخه متنی

سید حسن ابطحی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زيـان مـعـنـوى :

هـر چـيزى در جهان عكس العمل دارد خوشى به دنبالش حزن و غصّه به دنبالش

مـسـرّت مـى آيـد، اين قانون استثنابردار نيست و اگر اينچنين نبود روزگار انسان در اين دوران

گذران به سختى مى گذشت ، زيرا مداومت خوشيها دلها را مى ميراند و مخصوصا ارزش لذّت و

خـوشـى را از بـيـن مـى بـرد و زنـدگـى را يـكـنـواخت مى كند هر چه خوشى بيشتر باشد عكس

العـمـل آن هـم بـيـشـتـر اسـت . در نـظر كسانى كه با دقّت بيشترى به امور جهان مى نگرند و

وقـايـع را از لحـاظ عبرت تماشا مى كنند كاملا واضح شده كه هر وقت خوشى براى آنها پيش

آمـده چـيـزى نـگـذشـتـه كه عكس العمل آن نيز پيدا شده است ، چنان كه شعراء ما هم در اين زمينه

اشعار بسيار گفته اند، چه بسا كه روزگار، خوشيها را از دماغها بيرون كشيده ، چه بسا كه

حـزن جاى خوشى و ماتم جاى شادمانى را گرفته است . نكته بزرگى كه مى خواهم در اينجا

بـراى شـما شرح دهم اين است كه نبايد تقصير اين امر را به گردن روزگار و چرخ گذارد،

بـلكه نفس خوشى چنين عكس العملى را دارد و همان تحريكى كه بواسطه خوشى در بدن پيدا

شده و تعادل آن را بهم مى زند، لازمه اش اين است كه عكس العملى داشته باشد تا بتواند به

حـالت تـعـادل بـايـسـتـد. يـك آونـگ را ديـده ايـد مـثـلا لنگر ساعت ، يا يك سيبى كه به نخى

بـيـاويـزيـد در حكم آونگى است ، اگر شما اين آونگ را بدست خود از خط شاقولى خارج كرده

بـه طـرف خـود بـكـشـيـد و رهـا كـنـيـد آيـا آونـگ فـورا بـه

محل قبلى خود خواهد رفت ؟ خير بلكه همان حركت را به طرف مخالف مى كند و باز بسوى شما

مى آيد و آنقدر آمد و رفت خواهد كرد تا بسر جاى خود قرار گرفته و حالت تعادلش برقرار

شود.

بـسـيـار خـوب بـدن شـمـا هـم حـكـم آونـگ را دارد هـنـگـامـى كه در اثر برخورد با لذّات شديد

تعادل آن از بين مى رود براى برقرار شدن تعادلش لازم است كه به طرف حزن هم برود تا

بـالاخـره بـه حـالت طـبـيـعـى بـرسـد. پـس مـلاحـظـه كـرديـد كـه عـكـس

العـمـل خـوشى و ناخوشى مربوط به روزگار نيست ، بلكه يك امر طبيعى است ، به اين معنى

بـدن شـما كه احتياج به تعادل دارد پس از رفتن اثر خوشى يك غصّه را از خارج جلب مى كند

تا سالم شود.

بـارهـا ديـده ايد كه اشخاص بدون جهت دچار حزن و گرفتگى مى شوند و اظهار مى دارند دلم

گـرفـتـه اسـت و بـسـيار مشوّشم ولى علّت آن را نمى دانم اينها متوجّه نيستند كه در اين حالت

زيـر عـكـس العـمـل يك خوشى قبلى واقع شده اند و چون بدنشان نتوانسته يك غصّه را از محيط

خـارج كـنـد هـمـچنان دستخوش حيرت و سرگردانى مانده اند. پس به طور مختصر اثر مخرّب

معنوى خوشيها را كه حتما ناخوشى و حيرت بسوى خود جلب مى كند دانستيد.

خـداونـد در چـنـد آيـه از قـرآن در ايـن بـاره دسـتوراتى اكيد صادر فرموده و كسانى را كه از

خوشحالى زياد تعادل خود را از دست مى دهند در رديف متكبّران و سركشان مى خواند و آنها را از

دوستى خود محروم مى گرداند چنانكه مى فرمايد:

بـر آنـچـه از دسـت مـى دهـيـد انـدوهـگـيـن نـشـويـد زيـرا انـدوهـگـيـن شـدن نـيـز مـخـرّب

تـعـادل و سـلامـت بـدن و مـخـالف تـوحـيـد اسـت و بـه آنـچـه بـه شـمـا داده شـده زيـاد

خوشحال نگرديد، چرا كه خداوند هر متكبّر به خود بالنده را دوست ندارد.((93))

/ 179