لطفا منتظر باشید ...
نتيجه بحث :
از گـفـتـار فـوق كـامـلا اسـتـفاده مى شود كه انسان بحكم طبيعت و فطرت و احتياج مفرط او بهاجـتـماع بيش از سائر حيوانات احتياج به قوانين خدائى براى تاءمين سعادت دنيا و آخرت خود
دارد كه نام اين مجموعه قوانين "دين " است .بـنـابـرايـن كـامـلاً واضـح گـرديـد و پـاسـخ ايـن سـؤ
ال داده شد كه به چه دليل دين براى بشر لازم است ؟
صفات خدا
هـنـدوسـتـان سـرزمـينى است كه همه چيز دارد. حتى در معابد وبت خانه ها، خداهاى گوناگون وبتهاى رنگارنگ ديده مى شود.در آنـجـا خـوب پيدا است كه چگونه اصل فطرت خداپرستى در مردم زنده است . وچگونه اگر
مـسـاءله خـداشـنـاسـى بـه فـكـر مـردم واگـذار شود و رهبرمعصومى در راهنمائى به صفات و
خصوصيات الهى نداشته باشد بصورت مضحكه در مى آيد.در شـهـر جـامـو هندوستان به بت خانه اى رفتم كه اين بت خانه صحن بسياربزرگى داشت و
22 گـنـبـد كـه بـعـضـى تـمـامـاًطـلا بود در اين صحن ديده مى شد زير هر گنبدى چند عدد بت
بصورت هاى مختلف غرق در زينت طلا و جواهرات خودنمائى مى كردند، يكى بصورت انسانى
بسيار زيبا، ديگرى بصورت فيلى ولى گوشها و ساير قسمتهاى بدن مانند انسان ، سومى
يك انسان چند سر و صورت ، چهارمى بصورت سگى كه بدنش شبيه به انسان است .و خـلاصـه بـه هـمـيـن ترتيب در زير هر يك از گنبدها بطور متوسط سه عدد بت بصورتهاى
مختلف ديده مى شد.از هـنـدوئى كـه در مـقـابل ما اصرار داشت احترامات بتها را بيشترنگه دارد پرسيدم كدام يك از
ايـنـهـا خدا هستند؟ گفت هر يك از اين گنبدهارا يك شخصيت هندو ساخته و بتهائى كه ملاحظه مى
فـرمائيد آنها خدا را در وقت مناجات به آن صورت ها ديده و لذا همان صورت را تجسّم نموده و
در مـعـرض ديد افراد گذاشته اند. ملاحظه مى فرمائيد كه تنها در يك مذهب هندو خدا چگونه از
نـظـر صـفات متغيّر است و هر كسى خدا را بصورت مخصوصى مى بيند و جالب تر آنكه همان
مرد هندو ادامه داد و گفت :هـرصـورتـى اشـاره بـه يك صفت الهى است مثلا آنكه صورت زيبا دارد نامش "رام " است مظهر
لطـف و عـنـايـات الهـى است ولى آنكه صورت زشت و داراى شاخ و قيافه وحشتناكى است مظهر
غضب و قهر الهى مى باشد.ايـنـجـا بـود بـه دوسـتى كه همراهم بود گفتم راستى بشر در شناسائى خدا چقدر احتياج به
دليل و راهنمائى از طرف خدا دارد تا صفات الهى رابراى او معرفى كند. و لذا با اين خاطرات
در شهر "آكره " بحثى در مساءله شناسائى خدا بين من و چند نفر از اهالى آنجا اتفاق افتاد كه
آن را مطالعه مى كنيد.در روز 18/1/54 از "دهـلى " بـطـرف "آكـره " بـا
اتومبيل سوارى حركت كرديم ، تقريبا پس از پيمودن سه ساعت راه وارد "آكره " شديم ، ابتدا
در هتلى كه جنبه اسلامى داشت شب را استراحت نموديم .
