افكار "بوعلى " مبارزه كرده و او را تكفير مى نمود.زيـرا "غـزالى " عـلاوه بـر آنـكـه سـنـّى مـتـعـصـّبـى بـوده ((72))مـسـلك
اهل تصوّف را هم برگزيده بود و شديدا با استدلالات عقلى و فلسفه مشّاء مخالفت مى كرد."ابن رشد اندلسى " مى گويد:مـبـارزه "غـزالى " عليه "بوعلى سينا" براى خدعه و جلب نظر اصحاب دين و مذهب سنّت بوده
وگـرنـه "غزالى " شخصا مردى صاحب نظر بود و پس از آنكه هيچ مذهبى او را قانع نكرد راه
انـكـار پـيـش گـرفـت و چـون انـكـار صـرف هـم او را راضـى نـكـرد لاجـرم بـه زهد و درويشى
تـوسـّل جـسـت و مـى خـواسـت بـلكـه در سـمـاع درويـشـان گـريـبـان خـود را از دسـت
عقل و استدلال مزاحم خلاص كند.((73))بـنـابراين "بوعلى سينا" كه به اقرار تمام ملل دنيا افتخار علم و دانش است و درباره او مى
گـويـنـد:"كـسـى بـه حدّ او در ميان نوابغ نرسيده است " از بزرگان علماء شيعه بوده و با
مـطـالب انـحـرافـى فـلسـفه و تصوّف مبارزه مى كرده و به واسطه آزادى فكر و نبوغ فوق
العـاده ، اعـتـقـاد بـه مـذهـب تـشـيـّع و پـيـروى از "چهارده معصوم " (عليهم السلام ) داشته و لذا
حـسـودهـاى اهل سنّت و جمعيّت متصوّفه او را تكفير كرده اند و بنده معتقدم كه اين دو موضوع هم
جـزء افـتـخـارات "حـجّة الحق ابوعلى سينا" است و مسلّما دانشمندان اسلامى (بخصوص شيعيان )
هيچ گونه اعتراض مذهبى به اين دانشمند بزرگ ندارند و بلكه بوجود او هم افتخار مى كنند.آن جـوان گـفـت :از پـاسـخ قـانـع كـنـنده شما كمال تشكّر را دارم و البتّه از همان كلّياتى كه
ابـتـداء بـحـث بـيان فرموديد دانستم كه علما و دانشمندان اسلام روى چه اساسى بوده است كه
بعضى را تكفير كرده اند و مطالبى در ردّ آنان گفته اند.