پاسخ ما نسخه متنی

سؤ ال پنجم :

سؤ ال شده كه چرا ارواح از حقايق معنوى سخنى نمى گويند و صحّت مذهبى را تصريح نمى

كنند تا اين اختلافات فرقه اى از ميان برداشته شود؟

پاسخ ما:

پـاسـخ اين پرسش را شايد در يك نشريه جداگانه مشروحا بنويسيم ((111))

ولى اجمالا در

اينجا يادآور مى شويم كه مذاهب مختلف جهان بخصوص مذهب اسلام نمى خواسته اند مردم را جبرا

بـه طـرف خداپرستى بكشند بلكه هميشه مى كوشيده اند كه مردم داراى رشد فكرى شوند و

عـقـل خـود را بـه كـار بـيـانـدازنـد و بـا رشـد كـامـلى ، ديـنـى را

قـبـول كـنـنـد مـثـلا در سـراسـر قـرآن زيـاد ديـده مـى شـود كـه بـشـر را بـه

تـاءمـّل و تـفـكـّر و رشـد فـكـرى وادار كرده و از اين راه خواسته است كه مردم دنيا به حقايق و

اسـرار اسـلام پـى بـبـرنـد، اين عمل از نظر روانى فوق العاده پر اهميّت است زيرا اگر مثلا

اسـلام اجـازه مـى داد كـه از راه قـرعـه و اسـتـخـاره و يـا جـفـر و

رمـل كـسـى بـراى خـود مـذهـبـى را تـعـيين كند و يا حتّى كوچكترين حُكمى را كشف نمايد راه رشد

فكرى و علوم عقلى بشر را بسته بود و ديگر اين همه اسرار و حقايق معنوى كشف نشده بود.

در ايـن مـسـاءله هـم اگـر به ارواح اجازه داده مى شد كه از صحّت و سقم اديان سخنى به ميان

آورند ديگر ممكن بود لااقل كسانى كه داراى علم احضار ارواحند به همين سخن اكتفا كنند و ديگر

دربـاره حـقـايـق جهان آفرينش فكر نكنند و با بصيرت از پيغمبران الهى پيروى نكنند لذا از

طـرف اسـلام و سـائر اديـان اجـازه داده نـشـده اسـت كـه در كـوچـكترين حكمى از احكام ، از ارواح

پـيـروى كـنـنـد، از طـرف ديـگر به ارواح هم اجازه داده نشده است كه براى كسى تكليفى معيّن

نـمـايـنـد و يـا از حـقـيـقـت ديـنـى سـخـن بـگـويـنـد و حـتـّى آنـهـا نـمـى تـوانـنـد اظـهـار راحـتـى

كـامـل كـه مـربـوط بـه پيروى يكى از اديان جهان باشد بنمايند زيرا روح مسيحى و مسلمان و

بلكه مشرك و كافر احضار مى شده اند و ابدا از حالات خود در آن عالم اظهار نارضايتى نمى

كرده اند.