ب ـ دعوت خويشاوندان - مروری بر زندگانی پیامبر و امامان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مروری بر زندگانی پیامبر و امامان - نسخه متنی

حسن قاسمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اسلام (ص ) براى مصون ماندن از توطئه هاى مشركان مـاءموريت يافت كه به جاى توجه به عموم ، به دعوت افرادى خاص بپردازد و با تماس هاى نهانى آيين آسمانى خويش را به آنان عرضه كند. بر اثر تلاش هاى آن حضرت ، گروهى به آيـيـن تـوحـيـد گـرويـدنـد. ايـن گـروه هـمواره مى كوشيدند ايمان خود را از مشركان پنهان كنند واعمال عبادى خود را به دور از چشم آنان انجام دهند.

هـنـگـامـى كـه شـمـار مـسـلمـانـان افـزايـش يـافـت و بـه سـى نـفـر رسـيـد، رسـول خـدا (ص ) خـانـه يـكـى از مـسـلمـانـان ، بـه نام (اَرْقَمْ) را مركز تبليغ اسلام و پرستش پـروردگـار مـتـعـال قـرار داد و بـيـش از يـك مـاه در ايـن خـانـه مـانـد تـا شـمـار مـسـلمـانـان بـه چهل نفر رسيد.

نـخـسـتـيـن كـسـى كـه بـه اسـلام گـرويـد، عـلى (ع ) بـود كـه سـنـش از ده سـال تـجـاوز نمى كرد و نخستين زنى كه حضرت را به پيامبرى تصديق كرد، همسرش خديجه (س ) بود. (39) واكـنـش قـريـش بـا ايـن كـه قـريـش كـم و بـيـش از دعـوت سـرّى رسـول خـدا(ص ) آگـاه بود، چندان واكنشى از خود نشان نداد ؛ زيرا هنوز به عمق اين حركت پى نـبـرده بـود و احـسـاس خـطـر نـمـى كرد، ولى مشركان از دور فعاليت هاى مسلمانان را زير نظر داشـتـند و به يكديگر گزارش مى كردند. رسول اكرم (ص ) از اين فرصت به خوبى استفاده مـى كـرد و مـوفـق شـد كـه در ايـن مـدت هـسـتـه مـركـزى (حـزب اللّه ) را تشكيل دهد.(40)

ب ـ دعوت خويشاوندان

پـيـامـبـر گـرامى اسلام (ص ) پس از سه سال ماءموريت يافت كه نخست خويشاوندان رابه آيين توحيد بخواند. طبيعى است كه مى بايد دعوت خويشاوندان بر دعوت عمومى مقدم مى شد ؛ زيرا جلب نظر خويشاوندان مى توانست جبهه دفاعى قدرتمندى در برابر توطئه هاى دشمنان اسلام پديد آورد. اين مرحله از دعوت با نزول آيه شريفه (وَاَنْذِرْ عَشيرَتَكَ الاَْقْرَبينَ)(41) آغاز شد. پـيـامـبـر (ص ) عـلى (ع ) را مـاءمـور كرد كه غذايى فراهم كند و خويشان آن حضرت را بر سر سفره فراخواند تا ماءموريت الهى خويش را به آنان ابلاغ كند.

حـدود چـهـل يـا چـهـل و پـنـج نـفـر گـرد آمـدنـد.(42) چـون رسـول خـدا (ص ) خـواسـت سـخـن بـگـويـد، (ابـولهـب ) بـا طـرح سخنان نامربوط و متهم كردن پـيـامبر(ص ) به سحر، آمادگى مجلس را براى طرح مساءله اصلى بر هم زد. روز بعد دوباره آنان را دعوت كردند رسول خدا (ص ) پس از صرف غذا به پا خاست . فرمود:

اى فرزندان عبدالمطّلب ! به خدا سوگند، هيچ جوان عربى را نمى شناسم كه بهتر ازآنچه من بـراى شـمـا آورده ام ، بـراى قـوم خـود آورده بـاشد. من خير دنيا و آخرت را براى شما آورده ام . خـداونـد مـرا مـاءمـور كـرده اسـت كـه شما را به سوى او بخوانم . كدام يك از شما مرا در اين امر يارى مى كند تا برادر، وصىّ وجانشين من در ميان شما باشد؟(43) رسـول خدا(ص ) سخن خويش را سه بار تكرار كرد و هر بار، تنها على (ع ) برخاست و حمايت خود را از آن حضرت اعلام كرد. آن گاه رسول خدا(ص ) فرمود:

(اِنَّ هذا اَخى وَ وَصِيّى وَ خَليفَتى فيكُمْ فَاسْمَعُوا لَهُ وَاَطيعُوا).(44) ايـن [عـلى (ع )]، بـرادر و وصـى و جـانـشـين من درميان شماست . سخنش را بشنويد و از اوپيروى كنيد.

ج ـ دعوت عمومى

رسـول گـرامى اسلام (ص ) در مرحله سوم دعوت حصار تبليغى مرحله پيش را در هم شكست و با نـزول آيـه شـريـفـه (فـَاصـْدَعْ بـِمـا تـُؤْمـَرُ وَ اَعـْرِضْ عـَنِ الْمـُشـْرِكـيـنَ اِنـّا كـَفـَيـْنـاكـَ الْمـُسـْتَهْزِئينَ)(45)، ماءمور شد كه همگان را به اسلام دعوت كند، از اين رو، بر فراز كوه ، صفا رفت و در برابر انبوه جمعيت ، فرمود:

(اگـر مـن به شما خبر دهم كه در پشت اين كوه انبوهى از دشمن در كمين شما نشسته است و خطرى بزرگ شما را تهديد مى كند، آيا مى پذيريد؟) گفتند: (آرى ، ما تا كنون دروغى از تو نشنيده ايـم .) سـپس فرمود: (اى گروه قريش ! خود رااز آتش نجات دهيد و من براى شما در پيشگاه خدا، نمى توانم كارى انجام دهم . من شما را از عذاب دردناك مى ترسانم ....)(46)

/ 52