درس دوم ولادت نور - مروری بر زندگانی پیامبر و امامان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مروری بر زندگانی پیامبر و امامان - نسخه متنی

حسن قاسمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 ـ دين مردم جزيرة العرب چه بود ؟ 3 ـ عرب هاى جاهلى از چه راه هايى امرار معاش مى كردند و اقتصاد آنان بر چه پايه اى استوار بود؟ 4 ـ مردم عربستان از نظر فرهنگى ، چه وضعيتى داشتند.

5 ـ جايگاه زن و خانواده در جامعه عرب جاهلى چگونه بود؟

درس دوم
ولادت نور

نياكان رسول خدا (ص )

نـسـب رسـول خـدا (ص ) بـه حـضـرت اسـمـاعـيـل (ع )، فـرزنـد ابـراهـيـم خـليـل (ع )، مـى رسـد.

مـورّخـان در شـمـار و اسـامـى نـيـاكـان رسول خدا(ص ) تا عدنان ، بيست و يكمين نياى آن حضرت ـ به اين ترتيب اتفاق نظر دارند:

عـَبـداللّه ، عَبْدُالْمُطَلِّب ، هاشم ، عَبْدِ مَناف ، قُصَىّ، كِلاب ، مُرَّه ، كَعْب ، لُؤَىّ، غالِب ، فِهْر، مالِك ، نَضْر، كِنانَه ، خُزَيْمَه ، مُدْرِكَه ، اِلْياس ، مُضَرْ، نِزار، مُعَدّ وعدنان .(14) پـيش از عدنان تا حضرت ابراهيم (ع ) و از آن بزرگوار تا حضرت آدم (ع ) مورد اختلاف است . روايتى نيز از پيامبر (ص ) نقل شده است كه :

اِذا بَلَغَ نَسَبى اِلى عَدْنانَ فَاَمْسِكوُا.)(15) هنگامى كه نسب من به عدنان مى رسد، ديگر فراتر نرويد.

اينك چند تن از نياكان نزديك آن حضرت را به اختصار معرفى مى كنيم .

عبدمناف

عـبـدمـنـاف كـه نامش (مغيره ) و لقبش (قمر البطحاء) بود، بسيار بزرگوار و خوش سيما بودو مـيـان مـردم جـايـگاهى نيك داشت . شعار او در زندگى ، پرهيزگارى ، خوشرفتارى و صله رحم بود.(16) مقام دنيوى در نظرش ناچيز بود و نسبت به منصب داران ، حسادت نمى ورزيد و در حالى كه تمام مناصب كعبه دراختيار برادرش ، عبدالدار بود، هرگز با او به ستيزه جويى بر نخاست .

هاشم

هاشم ، جدّ دوم رسول خدا (ص ) و سر سلسله بنى هاشم است . وى از چهره هاى سرشناس قريش بـود و در مـردم دارى ، مـهمان نوازى ودستگيرى از مستمندان ، نظير نداشت . هاشم در انجام وظيفه اى كـه بـر دوش داشـت ، از هـيـچ كـوشـشـى دريـغ نـمى كرد. با فرا رسيدن موسم حجّ، تمامى امـكـانـات قـريـش را در خـدمـت حـُجـّاج بـه كـار مـى گـرفـت و آب و غـذاى مـورد نـيـاز آنـان را در طول مراسم حج تاءمين مى كرد.

يـك سـال ، مـردم مـكـه گرفتار قحطى و خشكسالى شدند و نتوانستند از حاجيان پذيرايى كنند. هاشم ، شتران خود را فروخت و غذايى فراهم كرد و تمامى آن را به ميهمانان خانه خدا داد بدون آن كه حتّى نياز يك روز خود را كنار بگذارد. مردم از ايثار او تشكر كردند، آن را همه جا باز مى گفتند.(17)

عبدالمطّلب

پس از هاشم ، برادرش ، (مطلّب )، عهده دار رياست قريش شد. چون وفات يافت ،فرزندهاشم ، (شَيْبَه )، كه او را (عبدالمطلب ) مى گفتند، به سرورى قريش رسيد.

عـبـدالمـطـلّب ، مـيـان قـوم خـود از جـايـگـاهـى بلند و محبوبيتى بسيار برخوردار بود و اين به دليـل فـضايل و كمالات فراوانى است كه در او بود. وى ، پناهگاه و حامى درماندگان بود و از جـود و بـخشش و سفره گسترده اش همگان ، حتى پرندگان و حيوانات ، بهره مى بردند. از اين رو، لقب (فيّاض ) را به او دادند.(18) جـدّ بـزرگـوار رسـول خـدا(ص ) ، مـردى حـكـيـم و بـردبـار بـود و نـه تـنـهـا در طـول زنـدگـى گـِرد كـارهـاى زشـت نرفت ، بلكه سنت هاى نيك نيز از خود به جاى گذاشت كه اسلام آن ها را تاءييد كرده است .

برخى از سنت هاى باقى مانده از او عبارتند از :

1 ـ حرام كردن زن پدر بر پسر؛

/ 52