خلاصه درس - مروری بر زندگانی پیامبر و امامان نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مروری بر زندگانی پیامبر و امامان - نسخه متنی

حسن قاسمیان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

لشـكـركشى به مدينه را در سر پروراند و بدين منظور از حكومت مركزى (روم ) كسب تـكـليـف كـرد. وقـتـى پـاسـخ مـنـفـى امـپـراطور روم را دريافت ، از نظر خويش بازگشت و سفير پيامبر(ص ) را احترام گزارد و صد مثقال طلا به او هديه كرد.(80)

خلاصه درس

ديـن اسـلام ، ديـنـى كامل ، جهانى و جاودانه است . پيامبر(ص ) از نخستين روزهاى بعثت همواره در پى فرصتى بود تا به نشر آيين خود ميان ديگر مردم جهان بپردازد.

بـا گـسـتـرش اسلام و انعقاد پيمان صلح (حديبيه ) و در پرتو آرامش پس از انعقاد اين پيمان ، زمـيـنـه مـنـاسـب بـراى مـذاكـره و مـكـاتـبـه بـا زمـامـداران و رؤ سـاى قبايل آن روز، فراهم آمد.

رسـول خـدا(ص )، چـنـد تـن از ورزيـده تـريـن افـراد را بـه عـنـوان سفير همراه با نامه ها، به كـشـورهـاى مـهـم جـهـان آن روز گـسـيـل كـرد. مـكـاتـبـات پـيـامـبـر(ص ) بـا استقبال بيشتر زمامداران جهان روبه رو شد و تاءثيرى شگرف در جهان آن روز نهاد.

پرسش

1 ـ رسول خدا(ص ) به كدام يك از زمامداران جهان نامه نوشت ؟ 2 ـ حاكم و مردم يمن چگونه مسلمان شدند؟ 3 ـ پاسخ قيصر روم به رسول خدا(ص ) چه بود؟ 4 ـ واكنش نجاشى در برابر نامه و فرستاده رسول خدا(ص ) چه بود؟ 5 ـ برخورد ديگر زمامداران با پيام رسول خدا(ص ) چگونه بود؟

درس هفتم
تدبير و تضمين آينده اسلام

بـى گـمـان ، اسـلام آخـِريـن ديـن و آيـيـن جـهـانـى اسـت . تـا آن گـاه كـه رسول خدا(ص ) در دنيا بود، رهبرى مسلمانان نيز به عهده او بود، ولى پس از رحلت آن پيامبر بزرگ الهى ، مقام رهبرى بايد به شايسته ترين فرد واگذار مى شد.

وضـعـيـت خـارجـى و داخلى جامعه اسلامى آن زمان ايجاب مى كرد كه براى پيامبر(ص ) جانشينى مـعـصوم تعيين شود، آن هم به وسيله خدا. زيرا جامعه اسلامى آن روز از سه سوى در خطر بود. (خطر روميان ، ايرانيان و منافقان ).

تعيين جانشين در غدير

آخـريـن حـج پـيـامـبـر(ص ) بـه پـايـان رسـيـد. پـيامبر(ص ) به سوى مدينه بازمى گشت ، امّا ماءموريت آن حضرت هنوز تمام نشده بود. مسلمانان ، هر كدام با بهره هايى كه از اين سفر معنوى اندوخته بودند، در شتاب بودند كه هر چه زودتر بيابان هاى تفتيده و بدون آب و آبادانى را پـشـت سـر گـذارده ، بـه ديـار خـود بـازگردند. امّا پيامبر(ص ) غرق در انديشه ديگرى است . انديشه آينده اسلام و رهبرى آن .

رسـول خـدا(ص ) بـيـش از هر كسى بر شرايط سياسى ، اجتماعى و فرهنگى جامعه خويش آگاه بـود و مـى دانـسـت كـه هـر چـنـد در سـايه تعاليم آسمانى و رهبرى او و فداكارى يارانى چون حضرت على (ع )، سران قبايل و اشراف قريش زير لواى اسلام گرد آمده اند، ولى جان و نهان بـسـيـارى از آنـان تـسـليم حق نگشته است . آنان هر آن ، در پى فرصتند تا از درون ، اسلام را متلاشى كنند و زمينه بازگشت به جاهليت را فراهم آورند.

پيامبر(ص ) مى دانست كه چه كسى سزاوار جانشينى اش و رهبرى امت اسلامى است . او، خود بارها از ايـن موضوع با تعبيرهاى مختلف سخن گفته بود. با اين همه ، شرايط جامعه اسلامى ايجاب مـى كـرد كـه براى معرّفى جانشين ، از سوى خدا فرمانى ديگر و نصّى صريحتر برسد. نيز مـى دانـست كه پروردگارش در اين موضوع مهم او را بلاتكليف نمى گذارد و يارى اش مى دهد؛ چرا كه مقام خلافت و امامت همچون مقام رسالت ، موهبتى الهى است و حكمت خداوند ايجاب مى كند كه فرد شايسته اى را براى آن برگزيند. ولى پيامبر(ص ) بيم داشت كه اگر اين اجتماع عظيم ـ كه از حج باز مى گشت ـ پراكنده شود و مسلمانان هر كدام به شهر و ديار خود، فرصتى ديگر براى معرّفى جانشين و ابلاغ فرمان خدا فراهم نشود.

/ 52