رسول اكرم (ص ) پس از چهل سـال بـنـدگـى خـدا، در حـالى كـه در غـار (حـرا) بـه راز و نـيـاز بـا مـعـبـود خـويـش مـشـغـول بـود، بـه رسـالت مبعوث شد. پس از فرود آمدن از غار (حرا) در انديشه آينده اسلام و چـگـونـگـى ابـلاغ رسـالت خـويـش بـود كـه سـوره (مـدّثـّر) نـازل شد و آن حضرت را ماءمور قيام و انذار كرد. بدين سان ، دعوت پيامبر آغاز شد. اين دعوت شامل سه مرحله بود: دعوت سرّى ؛ دعوت خويشاوندان ؛ و دعوت همگانى .پـيـامـبـر (ص ) در آغـاز بـعـثـت تـا سه سال ، افراد را مخفيانه به اسلام دعوت مى كرد و سپس مـاءمـوريت يافت كه خويشاوندان خود را به پذيرش اسلام بخواند. پس از انذار خويشاوندان ، به دستور پروردگار دامنه دعوت راگسترش داد و عموم قريش را به آيين توحيد فراخواند.
پرســش
1 ـ غار حرا در كجاست و داراى چه جايگاه معنوى است ؟ 2 ـ پـيـامـبـر (ص ) در چـه سـنـى بـه پـيامبرى رسيد و نخستين كسانى كه به آن حضرت ايمان آوردند كه بودند؟ 3 ـ دعوت سرّى پيامبر چند سال بود و چرا دعوت خويشاوندان را بر دعوت همگانى مقدم داشت ؟ 4 ـ قريش براى مبارزه با آيين آسمانى آن حضرت به چه تلاش هايى دست زد؟
درس چهارم هجرت به مدينه
آشنايى مردم يثرب با اسلام
در يـكـى از سـالهـايى كه بنى هاشم در شعب ابو طالب در محاصره بودند، دو تن از يثربيان بـه نـام هـاى (اسعد بن زراره ) و (ذَكْوانِ بْنِ عَبْدُ القَيْس )به نمايندگى قبيله خزرج ، براى يارى جستن از هم پيمان خود، (عُتْبَةِ بْنِ ربيعَه )، در جنگ با (اوس ) راهى مكه شدند.(عـتـبـه ) در پـاسخ به درخواست نمايندگان يثرب عذر آورد و گفت : (علاوه بر دورى يثرب از مـكـه ، گـرفتارى جديدى پيدا كرده ايم كه به هيچ كار ديگرى نمى رسيم .)سپس ماجراى بعثت پـيـامـبر (ص ) و فعاليت هاى او را براى نمايندگان خزرج باز گفت و آنان را از ملاقات با آن حضرت بر حذر داشت و گفت : (او ساحرى است كه با سخنش افراد را جادو مى كند.) و دستور داد كـه اسـعـد بـه هـنـگـام طـواف در گـوش خـود پـنـبـه فـروكـنـد تـا سـخـنـان رسول خدا را نشنود.اسـعـد بـراى طـواف وارد مـسـجـد الحـرام شـد. پـيـامـبـر (ص ) را ديـد كـه در(حـجـر اسـمـاعـيل ) نشسته است . با خود گفت : (من چقدر نادانم ! چنين حادثه اى در مكه روى دهد و من از آن آگـاه نـشوم تا آن را هنگام بازگشت براى خويشانم بازگويم ؟!) سپس پنبه را از گوشهايش بـيـرون آورد و بـه حـضـور پـيـامبر (ص )رسيد. رسول خدا (ص ) اسلام را بر او عرضه كرد. اسـعـد ايـمـان آورد و مـسـلمـان شـد. پـس از او، ذَكـوان نـيـز بـه شـرف اسـلام نـايـل آمـد.(47) اين دو نفر، از نخستين اهالى يثرب بودند كه مسلمان شدند و به ميان قوم خود بـاز گـشتند. اين ملاقات در موسم حج روى داده است كه پيامبر (ص ) در آن هنگام مى توانسته از شعب ابى طالب خارج شود.در مـرحـله دوم ، شـش تـن از مـردم يـثـرب ، از قـبـيـله خـزرج ، در سـال يازدهم بعثت ، هنگام موسم حج با پيامبر ملاقات كردند. پيامبر (ص ) آيين خود را بر آنان عـرضـه كـرد و آيـاتـى از قـرآن را تـلاوت فـرمـود. آنـان پـس از ديـدن رسـول خـدا (ص ) و شنيدن سخنان آن حضرت به يكديگر گفتند: (سوگند به خدا كه