خلاصه درس - مروری بر زندگانی پیامبر و امامان نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
كـاروان يـك صـد و بـيـسـت و چـهـار هزار نفرى (81) زائران خانه خدا، روز هيجدهم ذى حجّه به (غـديـر خـُمْ) رسـيد. فرشته وحى با كلام الهى فرود آمد و انتظار پيامبر خدا(ص ) به سر آمد. خداوند فرمود:
(يـا اَيُّهـَا الرَّسـُولُ بـَلِّغْ مـا اُنـْزِلَ اِلَيـْكَ مـِنْ رَبِّكَ وَ اِنْ لَمْ تـَفـْعـَلْ فـَمـا بـَلَّغـتَ رِسـالَتـَهـُ وَاللّهُيَعْصِمُكَ مِنَ النّاسِ)(82) اى پـيـامـبـر! آنـچـه را از پـروردگـارت به سوى تو فرود شده است ، ابلاغ كن كه اگر چنين نكنى ، رسالت الهى را به انجام نرسانيده اى ؛ خداوند تو را از گزند مردمان حفظ مى كند.
بـه دسـتـور پـيـامـبـر(ص )، كـاروان ـ كـه زنـجـيـروار بـه طـول چـنـد كـيـلومـتر در آن هواى گرم در حال حركت بود ـ از حركت باز ايستاد و مردم در نقطه اى گـرد آمـدنـد. رسول خدا(ص ) پس از اقامه نماز ظهر به جماعت ، در ميان نمازگزاران بر فراز جـايـگاهى ، كه از جهاز شتران بر پا كرده بودند، ايستاد و براى مردم خطبه خواند. متن سخنان رسول خدا(ص ) چنين است :
حـمـد و ثـنـا مـخـصـوص خـداسـت . از او يـارى مـى طـلبـيـم و بـه او ايـمـان داريـم و بـر او توكّل مى كنيم و از اعمال ناشايست بدو پناه مى بريم ؛ خدايى كه جز او هادى و راهنمايى نيست ؛ هـر كـسـى را كـه او هـدايـت كـند، گمراه كننده اى برايش نخواهد بود. گواهى مى دهم كه جز او معبودى نيست و محمّد بنده و پيامبر اوست .
هان اى مردم ! نزديك است كه من دعوت حق را لبّيك گويم و از ميان شما بروم ... بى گمان ، من در رفـتـن بـه سـراى ديـگـر و رسـيدن به كنار حوض ، بر شما سبقت مى گيرم و شما در كنار حـوض ، بـر مـن وارد مى شويد...
كه در آن به شماره ستارگان ، قدح ها و جام هاى سيمين است . بـيـنديشيد و مواظب باشيد كه پس از من ، با دو چيز گرانبها و ارجمند، كه ميان شما مى گذارم ، چـگـونـه رفـتـار مـى كـنـيـد.) يـكـى از مـيـان جـمـعـيـت بـانـگ بـرآورد كـه : (يـا رسـول اللّه ! آن دو چـيـز گـرانبها و ارجمند چيست ؟) فرمود:
(كتاب خدا كه ريسمان استوار الهى مـيـان خـدا و شـمـاسـت ؛ و عـتـرت و اهـل بيت من است . خدايم به من خبر داده است كه اين دو، تا روز رسـتـاخيز از يكديگر جدا نمى شوند. هان اى مردم ! بر كتاب خدا و عترت من پيشى مگيريد، و از آن دو عقب نمانيد كه اگر چنين كنيد، نابود مى شويد.) در ايـن هنگام ، پيامبر(ص ) دست على (ع ) را گرفت و بالا برد و همه على (ع )را دركنار پيامبر ديدند و فهميدند كه مقصود از اين اجتماع ، على (ع ) است . پيامبر(ص ) خطاب به جمعيت فرمود:
(چه كسى به مؤ منان از خود آنان سزاوارتر است ؟) گفتند: (خدا و رسولش داناترند.) فـرمـود: (خـداونـد، مولاى من است و من مولاى مؤ منانم و از خود آنان به آنان سزاوارترم . پس هر كـس مـن مـولاى اويـم ، على مولاى اوست . خداوندا! دوستان على را دوست و دشمنانش را دشمن بدار. ياران او را نصرت و خوار كنندگانش را ذليل فرما.(83) هنوز جمعيت پراكنده نشده بود كه جبرئيل رسيد و اين آيه را فرود آورد:
(اَلْيَوْمُ اَكْمَلْتُ لَكُمْ دينَكُمْ وَ اَتْمَمْتُ عَلَيْكُمْ نِعْمَتى وَ رَضيتُ لَكُمُ الاِْسْلامَ ديناً)(84) امـروز، ديـنـتـان را بـه كـمـال رسـانيدم و نعمتم را بر شما تمام كردم و اسلام را به عنوان دين برايتان پسنديدم .
در اين هنگام ، صداى تكبير پيامبر(ص ) بلند شد و گفت : (خدا را سپاس مى گويم كه آيين خود را كامل گردانيد و نعمتش را به پايان رسانيد و از رسالت من و ولايت على خشنود گشت .) سپس ، از جايگاه پايين آمد و ياران پيامبر(ص ) گروه گروه به سوى على (ع ) آمدند و تبريك گفتند و او را مـولاى هـر مـرد و زنـى بـا ايمان خواندند. پيش از هر كس ، اَبُوبَكر و عُمَر نزد على (ع ) آمدند و گفتند: (بَه بَه اى پسر ابوطالب ! مولاى من و مولاى هر مسلمانى گشتى ).(85) خلاصه درس
پيامبر گرامى اسلام (ص )، خاتم پيامبران است و دين اسلام دينى جامع ، جاودانى و جهانى است . از ايـن رو، بـراى تـحـقق هدف هاى اسلام و حفظ دستاوردهاى بيست و سه ساله دوران رسالت ، لازم بود كه خداوند،