يـزيد، كه از بيعت كوفيان با مُسلم و گرايش آنان به امام حسين (ع ) آگاه شده بود، ابن زياد را بـه كـوفـه فـرسـتاد. او، پس از تشكيل جلسه مشورتى در دارالا ماره كوفه و انجام اقدامات مـقـدمـاتـى ، از ضـعـف ايـمان ، دورويى و ترس مردم كوفه استفاده كرد و با تهديد و ارعاب ، جـمـعيت را از پيرامون مسلم پراكنده ساخت تا جايى كه وقتى مسلم براى نماز به مسجد رفت ، از هـيـجده هزار نفرى كه با او بيعت كرده بودند، تنها سى نفر با او نماز خواندند و پس از نماز پـراكـنـده شـدنـد و چون از مسجد بيرون آمد، كسى همراهش نبود؛ حتى كسى كه او را در خانه خود پناه دهد!(131)
امام حسين (ع ) در كربلا
كاروان امام حسين (ع ) هنوز به كوفه نرسيده بود كه در سرزمين كربلا با لشكر دشمن روبه رو شـد. از هـمراهان امام (ع ) جز اندكى ياران با ايمان و از جان گذشته ، كسى نمانده بود. در نـتـيـجـه ، بـه آسانى در حلقه محاصره لشكر سى هزار نفرى ابن زياد قرار گرفتند. لشكر دشمن حتى آب را نيز بر كاروان امام حسين (ع ) بست .(132) امـام حـسين (ع ) بين بيعت با حاكم ستمگر و تن دادن به ذلت و شهادت مخيّر شد. امّا آن حضرت ، تن به ذلّت نداد و همراه با هفتاد و دو تن از بهترين ياران و نيز بستگان و فرزندانش از صبح تا غروب دهم محرّم (عاشورا) سال شصت و يك هجرى ، با دشمن جنگيدند. سرانجام همگى شربت شهادت نوشيدند و بدين سان دشمن را به خوارى و رسوايى كشانيدند.در ايـن نـبـرد نـابـرابـر، امام حسين (ع ) و فرزندان و برادران و برادرزادگان و عموزادگان و يـارانـش هـمـگـى شـهـيـد شـدند. تنها فرزند گرامى اش امام سجاد على بن الحسين (ع ) بنا به خواست خداوند و بيمارى سختى كه در آن جا بدان دچار شده بود، زنده ماند.لشـكـر دشـمـن ، پـس از شـهـادت آن حـضـرت بـه خـيـمـه هـاى بـازمـانـدگـان هـجـوم و امـوال كـاروانـيـان را بـه غـارت بـرد، خـيـمـه هـا را بـه آتـش كـشـيـد، اهل بيت امام (ع ) را اسير كرد و