اندیشه سیاسی مسکویه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
السَّياساتُ مَحْفوظَةً عَلى شرائِطِها الصَّحيحَة؛ واجب است كه نسبت شهرياران با شهروندان، همچون رابطه پدر و فرزندى باشد، و رابطه بين شهروندان رابطه برادرانه باشد تا سياستها براساس شرايط مناسب خود جريان پيدا كند.1و در مورد «حكومت ولايي» نيز مىگويد:اما ولايت، اسم مشترك است و تصرفات آن به حسب عنوان مولى است؛ يعنى رابطه دو جانبه بالا و پايين در آن وجود دارد و حقيقت در طرفين اين است كه بين آنها ويژگى خاصى است؛ از طرف واليان مهربانى و شفقت و از ناحيه موّلى عليهم [مردم] نصيحت و اطاعت مطرح است.2مسكويه بعد از طراحى الگوى رفتارى در رابطه شهرياران و شهروندان، به مفهوم «تعاون» و ضرورت آن در حيات اجتماعى مىپردازد و در جواب «ابوحيان توحيدي» كه از علل گرايش مردم به مشاركت سؤال مىكند، مىگويد:بسيارى از امور انسانى جز با معاونت و همكارى جمعى به سامان نمىرسد، زيرا فرد بهتنهايى از انجام آن ناتوان است و در وجودش نقصانات زيادى هست و از طرفى، آثار خلاقيت و ابداع در صورت همكارى جمعى به ظهور مىرسد و چون مشاركتكنندگان در مسائل حكومتى بسيارند و اختلاف آرا شديد است و خواستههاى گوناگون در آن دخالت دارد، نياز به رهبرى و واسطه كه نقش محورى ايفا كند، ضرورى است.3ايشان در جاى ديگر مىگويد:چون انسانها مدنى بالطبعاند نياز به امورى دارند كه روى آنها پيمان ببندند و ملتزم به انجام آن شوند تا به مدد تعاون و مشاركت بر محور آن، زمينه تحقق اغراض ديگر فراهم شود. اين امور گاهى در دين و سيره است و