اندیشه سیاسی مسکویه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
بهرهمندى از خوردنىها، نوشيدنىها و ساير لذتها باشد، در اين صورت برترين انسانها كسى است كه بيشترين بهره را مىبرد. اما ويژگى خاص انسان عقل او بوده و مقصود و غايت او وصول به حقايق علوم و معارف و دستيابى به انديشه و قدرت فكرى است؛ بنابراين، هركس به مدد عقل بهره بيشترى از معارف داشته باشد از انسانيت حظ برترى خواهد داشت.1 مسكويه در بحث غايتشناسى به «علل اربعه» اشاره كرده و مىگويد كه براى تحقق هر كارى در خارج به چهار علت نياز است.1 ـ علت فاعلى كه فعل از او ظاهر مىشود؛2 ـ علت مادى كه فعل در قالب آن حاصل مىشود؛3 ـ علت غايى كه فعل به سبب آن به وجود مىآيد؛4 ـ علت صورى كه به ماده شكل مىدهد.ايشان در بين علل مذكور، به علت غايى اهميت زيادى مىدهد و در بحث انسانشناسى آنرا با عناوينى، چون «كمال»، «سعادت» و «خير» مطرح مىكند و بر آن است انسان دو نوع كمال دارد و براى رسيدن به آنها قواى عالمه و عامله در انسان تعبيه شده كه به مدد قوه نخست، معارف و فضايل علمى را تحصيل مىكند و از طريق قوه عامله، قوا و افعال خاصه مرتب مىگردند تا كارها برحسب قوه مميزه او با نظم و ترتيب شايسته به انجام رسند. مسكويه تا بدينجا كمال آدمى را در صورت فردى مطرح مىكند، اما «غايتگرايي» او حتى پديده كمال فردى را شامل مىشود و غايت اين نوع كمال را در رسيدن به غايات برتر و «كمالات اجتماعي» مىداند كه از آن به «تدبير مدني» تعبير مىكند. ايشان در كتاب «تهذيب الاخلاق» در اين خصوص مىگويد:اما كمال دومى كه به قوه عمليه است، آن است كه ما اين كتاب را به جهت آن نگاشتهايم و آن كمال خلقى است و مبدأ آن ترتيب قوا و افعال خاصه