اندیشه سیاسی مسکویه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
«الهوامل والشوامل» تنها از دو قوه شهويه و غضبيه و فضيلت ناشى از آنها (عفت و شجاعت) نام برده و مىگويد:اذا اعتدلت هاتان القوتان فى الانسان فكانت حركتهما على ما يجب معتدلة من غير افراط و لا تقصير حصلت له العدالة التى هى ثمرة الفضايل كلها؛1 هرگاه دو قوه شهويه و غضبيه در آدمى به حد اعتدال برسند و حركت آنها بدون افراط و تفريط باشد ملكه عدالت كه ثمره همه فضايل است پديد مىآيد.بنابراين، عدالت محصول اعتدال در فضايل شجاعت و عفت است. با تحقق آن دو فضيلت و فضيلت عدالت «نفس ناطقه» تقويت شده و از آن فضيلتِ حكمت ناشى مىگردد. در روند شكلگيرى فضايل تأثير و تأثر متقابل وجود دارد، ولى براساس ديدگاه فلسفه كلاسيك كه سه قوه و سه فضيلت در انسان قائل بودند، عدالت ثمره حكمت و ساير فضايل، و «حكمت» محصول عدالت و ساير قوا بود. مسكويه در تعريف عدالت چنين مىگويد:العدل انما هو اعطاء ما يجب من يجب كما يجب؛2 عدالت داد و دهش آنچه واجب است بر كسى كه بدو واجب است به همانگونه كه واجب مىباشد.ايشان در موضع ديگر، از عدالت، به حد وسط بين ظلم و انظلام ياد مىكند3 و آن را مأمور به شريعت و انبياى الهى مىداند.4از اين مقدّمه، اهميت فضيلت عدالت و خاستگاه فردى و مفهوم آن روشن شد. آنچه در اين جا موردنظر است عدالت به مثابه غايت حكومت و «عدالت