اندیشه سیاسی مسکویه نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
داراى استعدادى فائقه مىداند كه بالطبع ميل به فضايل پيدا كردهاند ـ از گروهى به نام «ضابط لنفسه»1 ياد مىكند. آنها كسانى هستند كه بالطبع به فضايل ميل ندارند، ولى با خودسازى و پرهيزكارى توانستهاند ملكه عفت و عدالت را در وجود خويش به وجود آورند، چنانكه معلم ثالث مىگويد:
اكثر امور انسانى جز با معاونت و مشاركت ديگران به سامان نمىرسد، زيرا انسانها نقص دارند و نمىتوانند به امور خود نايل آيند. از طرفى، آثار ابداع و خلاقيت در جامعه به ظهور مىرسد و چون در اجتماع جمعيت بسيارى وجود دارد كه داراى آرا و افكار گوناگون و خواهشهاى نفسانى و منافع شخصى مداخلهگر هستند، پس به واسطه صادق نياز شديدى هست، و در امورى كه جز با مشاركت انجام نپذيرد و خواهشها و منافع در آن متكثر باشد، سياست اقتضاى آن دارد كه كسى حاكم شود كه نظرش مقبول بوده و از هوا و تعصب به دور باشد. اگر چنين رهبرى يافت شد به صواب و عدالت نزديك است و اگر يافت نشد رهبر موجود بايد تلاش كند كه به آن دو كمتر آلوده شود و يا آنكه بيشترين ضبطالنفس را داشته باشد و بيشتر از همه با هواى نفس مبارزه كند تا از گرايشهاى نفسانى مصون بماند و در جامعه اتفاق كلمه را برقرار كند و عدالت را مستقر گرداند تا همآهنگى و همدلى و وحدت را ايجاد، و پراكندگى و تفرقه را زايل كند.2
3 ـ رهبرى جمعى غير حكما
رهبرى در نظام مطلوب معلم ثالث، چه در حكيمان و چه غير آن، فردى است و در تصميمگيرى و اجراى سياست به قدرت متمركز اهميت داده شده، اما در صورت فقدان رهبرى حكيم و يا غيرحكيمى كه واجد شرايط رهبرى باشد،