باشد، واجب است بر تقليد او باقى بماند و اگر مجتهد زنده بعداً اعلم شد واجب است در تمامى مسائل به او عدول نمايد.
* آية الله تبريزى، آية الله خويى: اگر مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند از دنيا برود، در صورتى كه فتواى او در نظر مقلّد بوده و فراموش نكرده باشد، حكم بعد از فوت او حكم زنده بودنش است; واگر فتواى او را ياد نگرفته (خويى: يا فراموش كرده است) لازم است به مجتهد زنده رجوع كند. (تبريزى: و بعيد نيست در صورتى كه فراموش كرده است باز بتواند به فتواى او عمل كند.)
* آية الله زنجانى: اگر انسان مجتهدى را در زمانى كه مى توانسته از او تقليد كند ـ يعنى در هنگامى كه مميّز بوده و خوب و بد را مى فهميده (هر چند بالغ نشده) ـ درك كند، مى تواند پس از مرگ آن مجتهد از او تقليد كند، خواه در زمان زنده بودن مجتهد از او تقليد كرده باشد يا از او تقليد نكرده باشد، در غير اين صورت، بنابر احتياط عمل كردن به فتواى مجتهدى كه از دنيا رفته جايز نيست.
و چنانچه مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند از دنيا برود حكم بعد از فوت او حكم زنده بودنش است، بنابراين اگر مجتهدى كه از دنيا رفته اعلم باشد يا در صورت تساوى به فتواى او عمل كرده باشد، لازم است بر فتواى او باقى بماند و اگر مجتهد زنده اعلم شده باشد، بايد به او مراجعه شود و اگر به فتواى مجتهد متوفى كه با مجتهد زنده مساوى است عمل نكرده باشد، از هر يك از آنها كه بخواهد مى تواند تقليد كند.
و اگر مجتهد پيش از عمل كردن به فتواى او از دنيا برود و انسان به فتواى مجتهد مساوى ديگر عمل كند ديگر نمى تواند به فتواى مجتهدى كه از دنيا رفته عمل نمايد.
* آية الله سيستانى: اگر مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند از دنيا برود، حكم بعد از فوت او حكم زنده بودنش است. بنابراين، اگر او اعلم از مجتهد زنده باشد بايد ـ با علم به اختلاف در مسائل محل ابتلا ولو اجمالا ـ بر تقليد او باقى بماند و چنانچه مجتهد زنده اعلم از او باشد، بايد به مجتهد زنده رجوع كند. و اگر اعلميتى در ميان آنها معلوم نشود يا مساوى باشند مخيّر است عمل خود را با فتواى هر كدام تطبيق نمايد مگر در موارد علم اجمالى يا قيام حجّت اجمالى بر تكليف مانند موارد اختلاف در قصر و تمام كه بنابراحتياط واجب بايد رعايت هر دو فتوا را بنمايد و مراد از تقليد در صدر اين مسأله صرف التزام به متابعت از فتواى مجتهد معيّن است نه عمل كردن به دستور او.
* آية الله صافى: بلكه جواز بقا بر تقليد او در ساير مسائل نيز بعيد نيست. ولى اگر مجتهد ميّتى كه از او تقليد مى كرده، اعلم از حى باشد، بقا بر تقليد او، بنابر احتياط، واجب است; چنانكه اگر مجتهد حىّ، از ميّت اعلم باشد عدول به حىّ واجب است.
* آية الله فاضل: مسأله باقى ماندن بر تقليد ميّت جايز است در صورتى كه مجتهد ميّت و مجتهد حىّ مساوى در علم باشند و چنانچه يكى از آن دو اعلم باشد تقليد از اعلم لازم است و در باقى ماندن بر تقليد ميّت، فرقى بين مسائلى كه عمل نموده ومسائلى كه عمل ننموده وجود ندارد.
* آية الله گلپايگانى: اگر مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند از دنيا برود، بايد از مجهتد زنده تقليد كند. ولى كسى كه در مسأله اى به فتواى مجهتدى عمل كرده يا آن را ياد گرفته و ملتزم به عمل به آن شده باشد، اگر بعد از مردن آن مجتهد در آن مسأله به فتواى مجتهد زنده رفتار نكرده باشد، مى تواند در آن مسأله به فتواى مجتهدى كه از دنيا رفته باقى باشد.
اگر چه احتياط مستحب آن است كه به فتواى مجتهد زنده رفتار نمايد.
* آية الله مكارم: هر گاه مجتهدى كه انسان از او تقليد مى كند از دنيا برود، باقى ماندن بر تقليد او جايز است بلكه اگر اعلم باشد واجب است، به شرط اينكه عمل به فتواى او كرده باشد و يا حداقل فتواى او را براى عمل گرفته باشد.
عمل كردن به فتواى مجتهد مرده ابتداءً جايز نيست هر چند اعلم باشد بنابر احتياط واجب.
مسائل اختصاصى بقاء بر تقليد
* آية الله بهجت:مسأله 13: اگر مسائلى را از مجتهد ميّت ياد گرفته و بنا داشته عمل كند، چنانچه عمل نكرده و يا شك در عمل كردن دارد، در صورت بقا بر تقليد ميّت، نمى تواند در آن مسائل باقى بر تقليد بماند، هر چند مجتهد ميّت اعلم باشد.
مسأله 14: شخصى كه مقلد مرجعى بوده و بعد از وفات او بر طبق نظر مرجعى ديگر بر تقليد باقى مانده، ولى در بعضى از فتاوى; از قبيل بلاد كبيره و شب مهتاب يا هر مسأله ديگر، به مرجع دوّم عدول كرده، بعد از وفات مرجع دوّم، در صورت بقا، نمى تواند در اين مسائل به مرجع اوّل برگردد ولى مى تواند به تقليد مرجع دوّم باقى باشد.
مسأله 15: كسى كه مقلّد مرجعى بوده و بعد از وفات او به فتواى مرجعى ديگر به تقليد اوّل
باقى بوده، پس از وفات مرجع دوّم، در صورت جواز بقا تنها در مسائلى كه طبق فتواى مجتهد اوّل عمل كرده مى تواند باقى بماند و اگر چند مرجع داشته و بعد از وفات هر كدام طبق موازين از ديگرى تقليد كرده و با اجازه بعدى بر تقليد باقى مانده و در نتيجه از هر مجتهد چند مسأله عمل كرده است، در آن مسائل مى تواند بر تقليد مجتهدين قبلى باقى بماند، ولى در هر صورت در مسائلى كه عمل نكرده بايد به فتواى مجتهد زنده عمل كند.
مسأله 16: شخصى كه مقلّد مرجعى بوده، بعد از فوت آن مرجع اگر احراز و يا احتمال اعلميّت ميّت در بين نباشد، رجوع به مجتهد زنده جايز است و در صورتى كه مجتهد زنده اعلم باشد يا احتمال اعلميّت او در بين باشد، رجوع به او واجب است.
* آية الله زنجانى: اگر انسان به فتواى مجتهدى عمل كرد، نمى تواند از مجتهد ديگر تقليد كند، مگر مجتهد ديگر اعلم از مجتهد اوّل شده باشد كه لازم است به فتواى مجتهد ديگر عدول كند.
مناسك حج