ج ـ بايد به هر نحو(164) هست و برخلاف مقررات جمهورى اسلامى نيست به حج مشرف شود.
س ـ شخصى قبلاً حج بر او مستقر نشده، اما در موقع ثبت نام جهت حج تمتع مستطيع بوده و ثبت نام نموده، ولى بعداً از نظر مالى محتاج شده و احتياج به پول سپرده شده در بانك را دارد، بفرماييد مى تواند پول را پس بگيرد يا خير ؟ و چنانچه در سال اول يا سالهاى بعد قرعه به نام او اصابت كند، فرق دارد يا نه ؟
ج ـ با فرضى كه ذكر شده مستطيع نيست و مى تواند(165) پول را بگيرد و فرق ندارد.
س ـ پدرم در سال 1360 براى زيارت خانه خدا مستطيع شد و در سال 1362 جهت زيارت خانه خدا به مكه مشرف شد، ولى بعد از احرام بستن، بين راه سكته و فوت كرد و هيچ گونه عملى را انجام نداد، آيا حج به گردنش مى باشد يا خير ؟
ج ـ اگر بعد از دخول حرم مرده،(166) حج از او ساقط شده است و اگر قبل از دخول حرم فوت كرده، در صورتى حج واجب نيست كه سال اول استطاعت او باشد.
س ـ دارايى شخصى قريب هفتصد و پنجاه هزار تومان از اصل ملك و خانه كه ارث از پدرش به او رسيده مى باشد، به اضافه اين كه يك باب منزل مسكونى هم دارد، اكنون كه نامبرده در اثر سانحه اى از دنيا رفته است، داراى يك همسر و دو بچه صغير مى باشد كه معاش آنان از درآمد همين املاك مذكور تأمين مى شود، آيا شخص مُتَوفى مستطيع بوده يا خير ؟ و در صورت وجوب حج، آيا حج بَلَدى گرفته شود يا ميقاتى كفايت مى كند ؟ و آيا مى شود مخارج حج، از كلّ تركه پرداخت گردد ؟
و در برگشتن هم درآمد لايق به حال خود و خانواده را داشته و مى توانسته به مكّه برود(169) و تأخير انداخته، مستطيع بوده و چنانچه وصيت نكرده، حج ميقاتى از اصل تركه خارج مى گردد.
س ـ شخصى كه حج به جا آورده، ليكن چون اِمرار معاش او از وجوه و امثال آن بوده و آن زمان نيز متذكر مسأله مربوط به عدم استطاعت چنين شخصى نشده و گمان كرده كه حجواجب خود را انجام داده است، پس از آن و در حال استطاعت قطعى نيابتاً حج بجا آوردهاست، آيا حج نيابتى وى صحيح است يا بايد پس از انجام حج واجب مستقر خودش، نيابت راتكرار كند؟
ج ـ چنانچه در وقت انجام حجّ اوّلى مستطيع نبوده، با فرض حصول استطاعت در زمان حج ثانى، حج نيابتى باطل است(172) و حج خود را بايد انجام دهد و حج نيابتى را اگر وقت آن موسّع بوده، بعد از حج خودش انجام دهد و در غير اين صورت به صاحب پول مراجعه كند.
س ـ كسى كه واجب الحج بوده، از پاكستان عازم حج شد و در مدينه منوره بيمار گرديد و در حال بيمارى به طرف مكه رهسپار شد و در بيمارستان مكه قبل از حج وفات نمود، تمام دارائيش در وقت فوت، مقدارى پول و قطعه زمينى در پاكستان بوده است، با توجه به اين كه پول موجودش براى نيابت حج او كفايت نمى كند، آيا ورثه اش بايد زمين را بفروشند و برايش نايب بگيرند، و يا اينكه با فوت او حج ساقط مى شود ؟ اجركم على الله.
انجام آن فوت نمود، همان مقدار عمل او مُجزى و حج از او ساقط است، ولى اگر بدون احرام عمره وارد مكه شد(174) و در آنجا فوت نمود، در صورتى كه حج بر او قبلاً مستقر بوده، بايد از اصل تركه او برايش نايب بگيرند و حج ميقاتى كفايت مى كند.
س ـ اينجانب در موقع ازدواج، يك سفر حج به زوجه ام وعده داده ام، آيا ادائش چگونه مى باشد ؟
س ـ اينجانب كه به علت كهولت سن و بالا بودن قند خون و امراض ديگر قادر به انجام فريضه حج نمى باشم، آيا مى توانم نيابتاً از طرف خود كسى را به حج بفرستم يا خير ؟
ج ـ اگر قبلاً از جميع جهات مستطيع بوده ايد، وليكن اقدام بر انجام حج نكرده ايد و در نتيجه حج بر شما مستقر شده و فعلاً در اثر پيرى يا بيمارى كه اميد خوب شدن نباشد تمكن از سفر حج نداريد واجب است كسى را نايب بگيريد تا براى شما حج به جا آورد.
* س ـ شخصى پدرش وصيت كرده است كه فرزندش از جانب او حج به جا آورد، بعد از مرگ پدر، فرزند مستطيع مى شود. آيا لازم است حج خود را بر حج پدر مقدم بدارد و اگر حج خود را مقدم بدارد آيا صحيح است يا نه ؟
براى پدرش، و حج بر خودش مستقر مى شود كه بايد به هر نحو شده در سال بعد اتيان كند و اگر به جا نياورد در سال هاى بعد، با مراعات فوراً ففوراً، انجام دهد. و بايد معلوم باشد كه مجرد وصيت(184) به حج بدون استيجار فرزند، نيابت را بر او واجب نمى كند هرچند وصيت را قبول كرده باشد. بنابراين در فرض استطاعت فرزند بعد از فوت پدر بايد براى خودش حج به جا آورد و نيابت صحيح نيست.
س ـ خانم خانه دارى كه حج بر او واجب شده است و شوهرش اجازه مسافرت به تنهايى را نمى دهد و مى گويد چون براى حج اسم مرا ننوشته اى من اجازه نمى دهم، وظيفه اش چيست ؟ و آيا بدون اجازه شوهر مى تواند به حج برود يا نه ؟
ج ـ در سفر حجِّ واجب، براى زن اجازه شوهر شرط نيست و زن بايد حج واجب خود را بجا آورد ولو اين كه شوهر او راضى به مسافرت او براى حج نباشد.
س ـ شخصى طبق وصيت پدر، كه پول به حساب سازمان حج واريز كرده است، به نيابت او به مكه آمده در حالى كه خود فرزند نيز استطاعت مالى داشته است، آيا به نيابت پدر حج به جا آورد يا حج خود را انجام دهد ؟
س ـ اينجانب سال گذشته به حج مشرف شدم و با توجه به فتواى حضرت عالى كه فرموده ايد طلابى كه به شهريه حوزه نياز دارند مستطيع نيستند و در صورتى مستطيع مى شوند كه از وجوه شرعيه مستغنى باشند، لذا اينجانب مقدار پولى با افراد ذيحق (پدر و همسايه) مبادله و دستگردان كردم و به عنوان اين كه نسبت به بنده ذى حق هستند، به آنان بخشيدم و ايشان آن را جهت مخارج حج به من برگرداندند، من هم در تمام اعمال و مناسك حج نيت حجة الاسلام كردم، آيا اين حج براى اينجانب كفايت از حجة الاسلام مى كند يا نه ؟ ضمناً لازم به تذكر است كه در ثبت نام عمومى سال 1360 پول به حساب ريختم و آن موقع فتواى فوق را نديده بودم و پولى كه دستگردان شده بود جايگزين آن پولى كه در حساب واريز كرده بودم قرار گرفت، بفرماييد آيا عين پول مبذول بايد هزينه باشد يا بذل آن كافى است ؟
ج ـ در فرض سؤال احوط آن است(191) كه بعداً اگر استطاعت پيدا كرديد حج را اعاده نماييد.
س ـ شخصى قدرت مسافرت حج را ندارد و از قادر شدن بعد هم مأيوس است واستطاعت مالى هم ندارد، اگر به او بذل نفقه حج نمايند، آيا بايد قبول كند و نايب بگيرد يا اينكه قبول واجب نيست، و نيز اگر او را مهمان كنند، حج واجب مى شود تا استنابه كند يا خير ؟
ج ـ در فرض مرقوم حج واجب نيست.
س ـ اگر در ميقات مستطيع شد و حَجّة الاسلام به جا آورد، مُجزى است يا نه ؟ و آيا در فرض مسأله، رجوع به كفايت شرط است يا نه ؟
ج ـ اگر مستطيع شده، مُجزى است، ولى رجوع به كفايت شرط است.
س ـ شخصى كه استطاعت رفتن به حج را پيدا كرده، آيا مى تواند پول حج را به مصرف لازمى در غير مؤونه خود و افراد واجب النفقه اش خرج كند و خود را از استطاعت بيندازد ؟ مثلاً آيا مى تواند در شرايط كنونى كشور خرج جبهه كند ؟
ج ـ مستطيع بايد به حج برود،(195) و دادن پول در مصارف مذكور كافى از حج واجب نيست، و اگر خرج كند و از استطاعت بيفتد، بايد به هر نحو هست به حج برود.
س ـ در مواردى كه نهاد يا ارگانى فردى را به حج مى فرستد، بدون اين كه ملزم باشد كارى انجام دهد، آيا از موارد حج بذلى است يا خير ؟ و قبول آن واجب است ؟
ج ـ با فرض مشروعيت آن بدون تعهد به هيچ كارى، حكم حج بذلى دارد.
س ـ مقدارى پول دارم كه براى رفت و آمد به سفر مكه كافى است، ولى هنوز از طرف دولت جمهورى اسلامى وقتى براى ثبت نام اعلام نشده است، آيا نگهدارى آن پول لازماست و من مستطيع هستم ؟
ج ـ اگر ساير شرايط را داريد و در همين سال هم ثبت نام مى شود، بايد ثبت نام كنيد. و در غير اين صورت مستطيع نيستيد(197) و نگهدارى پول لازم نيست.
س ـ همسر شهيدى كه داراى دو بچه چهار ساله مى باشد و عملاً سرپرستى اين دو بچه را دارد و به عنوان خانواده شهيد قرعه حج هم به نام او در آمده است، آيا مشاراليها مى تواند مخارج را از مال اين دو صغير بردارد و مناسك حج را انجام دهد يا خير ؟
ج ـ نمى تواند مصارف حج را از اموال صغير بردارد.
س ـ كسى كه چهار پسر دارد و زن براى همه شان گرفته است، و خرج سالانه خود را هم دارد و قرض هم ندارد، و با پسرانش درآمدشان يكجا است، الآن خرج دو نفر را دارند كه به حج بروند، آيا حج واجب است يا نه، و اگر واجب شده است آيا تنها بر پدر واجب شده يا بر پسر هم واجب شده است و اگر بر پسر هم واجب شده است كدامشان حق اولويت دارند ؟
ج ـ كسى كه از مال خودش به مقدار حج دارد و مى تواند به مكه برود و بعد از برگشت زندگانى لايق شأنش را داشته باشد مستطيع است و بايد حج برود.
س ـ كسى كه واجد شرايط حج باشد و نوه اى دارد كه شرعاً و عرفاً به زن احتياج دارد كه اگر زن نگيرد به حرام مى افتد، آيا كدام مقدم است و وظيفه پدربزرگ چيست، ازدواج براى نوه اش يا حج ؟
ج ـ حج خودش مقدم است(199) مگر اينكه ازدواج نوه، از مخارج عرفى او محسوب شود و نتواند هم براى او ازدواج كند و هم به مكه برود.
س ـ اينجانب با داشتن استطاعت مالى و هفتاد و دو سال سن، چون معتاد به خوردن ترياك هستم طبق مقررات كشورى، اداره بهداشت از رفتن حج جلوگيرى مى كند، از نظر شرع تكليف حج چيست ؟
قبلا استطاعت نداشته ايد در فرض مذكور مستطيع نيستيد،(202) مگر آن كه بتوانيد، ولو با ترك ترياك، تحصيل اجازه كنيد و به مكه برويد.
س ـ آيا از منافع خمس و زكات، كسى مستطيع مى شود يا نه، و آيا خمس و زكات جزو تركه ميت است يا نه ؟
ج ـ چنانچه به عنوان مصرف از طرف ولىّ امر به او داده شده، مالك شده و جزو تركه او محسوب است، و از منافع آن هم با وجود ساير شرايط، مستطيع مى شود.
س ـ هرگاه كسى سرمايه يا ابزار كار دارد كه اگر مقدارى از آن را بفروشد مى تواند با آن زندگى كند بدون زحمت، و با تفاوت آن قادر بر حج است آيا اين شخص مستطيع است ؟
ج ـ با وجود ساير شرايط، مستطيع است.
س ـ شخصى باغى دارد كه چند سال است درآمدى نداشته، اما از نظر قيمت براى سفر حج كافى بوده، صاحب باغ عرفاً اطمينان دارد وقتى باغ ثمر بدهد او هم از كار افتاده خواهد شد و بايد از درآمد باغ امرار معاش نمايد، آيا اين شخص مستطيع است ؟
ج ـ اگر تمكن از امرار معاش به غير از درآمد آن باغ نداشته باشد مستطيع نيست.
س ـ شخصى كه بعد از عمره تمتع ديوانه شده، آيا لازم است كه او را براى حج محرم كنند و وظيفه چيست ؟
ج ـ لازم نيست و بر ديوانه تكليفى نيست.
س ـ اگر دختر بچه سه ساله را مادرش در سفر مكه معظمه همراه ببرد و در ميقات نيت احرام و تلبيه را از جانب دخترش انجام بدهد و در طواف عمره و سعى بين صفا ومروه و طواف زيارت و طواف نساء و وقوف عرفات و مشعر و منى، مادر از طرف دختر نيت نموده و خود دختر را طواف و سعى و توقف بدهد و آنچه از اعمال حج كه دختر قادر نيست مادرش از جانب او انجام دهد، آيا آن دختر بعد از بلوغ و رشد مى تواند شوهر نمايد يا خير ؟
ج ـ با فرض اين كه تمام اعمال را مطابق وظيفه انجام داده اند از احرام خارج شده و مى تواند شوهر كند.
س ـ اگر اطفال غير مميز ـ پسر يا دختر ـ را پدر و يا مادر در سفر مكه معظمه همراه ببرند، آياواجب است كه پدر يا مادر در صورت تمكن اطفال، خود اطفال را وادار به انجام اعمال حج و عمره و طواف نساء نمايند و يا خود پدر و مادر و يا نايب ايشان اعمال عمره و حج و طواف نساء را از جانب اطفال به جا آورند، و اگر هيچكدام از كارهاى مذكور فوق را پدر و مادر و اطفال عملى نكنند آيا اين اطفال بعد از بلوغ و رشد مى توانند ازدواج كنند و يا بايد به مكه بروند و عمره و حج و طواف نساء را انجام دهند و بعد ازدواج نمايند و يا تنها طواف نساء بر گردن آنان است ؟
ج ـ بر ولىّ طفل واجب نيست او را مُحرم كند يا از طرف او حج انجام دهد، ولى اگر او را مُحرم كرد بايد وظايف و اعمال را مطابق وظيفه اى كه در مناسك و در رساله ذكر شده است انجام دهند،(209) وگرنه در بعض صور، طفل در احرام باقى مى ماند و تا تدارك نكند نمى تواند ازدواج نمايد.
س ـ اولاً با وجود دَين چه مقدار پول براى استطاعت كافى است ؟ و ثانياً در صورتى كه پول باشد ليكن به علت بيمارى قلب، مقامات پزشكى سازمان حج و زيارت تشرف را خالى از خطر ندانسته و تجويز ننمايند، آيا بايستى يك نفر براى انجام حج اعزام گردد ؟
ج ـ شما اگر قبل از آن كه استطاعت پيدا كنيد مريض شده ايد، كه قدرت رفتن به مكه را از جهت مرض نداشته ايد، مستطيع نشده ايد(210) و نايب گرفتن لازم نيست و نيز استطاعت مالى در صورتى موجود است كه پول به مقدار رفتن و برگشتن داشته باشيد و پس از برگشت، امكان پرداخت دين به سهولت براى شما باشد.
نيابت در حج
م ـ در نايب امورى شرط است:1 ـ بلوغ، بنابر احتياط واجب.
2 ـ عقل.
3 ـ ايمان.
به صحت آن، و در صورت شك در صحت،(214) حكم به صحت مى شود و استنابه صحيح است هرچند قبل از عمل شك داشته باشد.
5 ـ معرفت نايب به افعال و احكام حج ولو با ارشاد كسى در حال عمل.
6 ـ ذمه نايب، مشغول به حج واجبى(216) در آن سال نباشد.
7 ـ معذور(217) در ترك بعض افعال حج نباشد.
م ـ در منوب عنه امورى شرط است:
1 ـ اسلام.
بين نايب و منوب عنه نيز شرط نيست(221) و جايز است كسى كه تاكنون به حج نرفته و مستطيع نيست براى ديگرى نايب شود.
م ـ نايب بايد در عمل قصد نيابت نمايد و منوب عنه را در نيت تعيين كند(223) ولو اجمالاً و شرط نيست اسم او را ذكر كند، گرچه مستحب است.
م ـ ذمّه منوب عنه فارغ نمى شود مگر به اين كه نايب، عمل را صحيحاً انجام دهد. بلى اگر نايب بعد از احرام و دخول حرم بميرد از منوب عنه مجزى است(224) و در اجراى اين حكم در حج تبرّعى اشكال است بلكه در غير حَجة الاسلام خالى از اشكال نيست.
م ـ لباس احرام و پول قربانى در حج نيابى بر اجير است مگر در صورتى كه شرط شده باشد كه مستأجر بدهد و همچنين اگر اجير موجبات كفاره را انجام دهد كفاره بر عهده خود او است نه مستأجر.
م ـ نايب در طواف نساء نيز بايد قصد منوب عنه نمايد و احتياط استحبابى(226) آن است كه به قصد ما فى الذمه به جا آورد.
م ـ اگر نايب طواف نساء را صحيحاً انجام ندهد زن بر او حلال نمى شود و بر منوب عنه چيزى نيست.
م ـ استيجار كسى كه وقتش از اتمام حج تمتع ضيق شده و وظيفه او عدول به اِفراد است براى كسى كه وظيفه او حج تمتع است صحيح نيست، بلى اگر در سعه وقت او را اجير كرد وبعد وقت ضيق شد بايد عدول كند وبنابر احتياط از منوب عنه مجزى نيست.
م ـ در حج واجب نيابت يك نفر از چند نفر در يك سال جايز نيست(229) و در غير واجب مانع ندارد.
م ـ كسى كه حج بر او مستقر شده، يعنى سال اول استطاعت حج نرفته، اگر بهواسطه مرض يا پيرى، قدرت رفتن ندارد يا رفتن براى او حرج ومشقت دارد واجب است نايب بگيرد، در صورتى كه اميد خوب شدن و قدرت پيدا كردن نداشته باشد و به احتياط واجب بايد فوراً نايب بگيرد و اگر مستقر نشده باشد بر او، اقوى عدم وجوب است.
م ـ بعد از آن كه نايب عمل را به جا آورد، حج از معذور ساقط مى شود و لازم نيست خودش حج كند اگرچه عذرش برطرف شود(231) و اما اگر قبل از اتمام حج عذر برطرف شد، چه قبل از احرام يا بعد، بايد خودش حج برود.
م ـ كسى كه حج بر او واجب باشد چه سال استطاعتش باشد و چه حج بر او مستقر شده باشد، جايز نيست نيابت كند از غير و اگر نيابت كند باطل است;(233) چه عالم به حكم باشديا نباشد.
م ـ اگر اجير براى حَجّة الاسلام بعد از احرام بستن و داخل شدن در حرم بميرد كفايت مى كند از حج كسى كه براى او به جا آورده است و لازم نيست حج كردن براى او و اگر قبل از احرام يا بعد از آن و قبل از داخل شدن در حرم بميرد بايد دو مرتبه اجير بگيرند،(235) و همين حكم را دارد كسى كه براى خودش به حج برود.
م ـ كسى كه اجير شده براى حج تمتع، مى تواند اجير ديگرى شود براى طواف يا ذبح يا سعى يا عمره مفرده بعد از عمل حج، چنانچه مى تواند براى خودش طواف و عمره مفرده به جا آورد.
م ـ كسى كه عذر داشته باشد از بعض اعمال حج، نمى شود(247) او را اجير كرد براى حج، و اگر شخص معذور از بعض اعمال، تبرّعاً از غير، حج بكند اكتفا كردن به آن اشكال دارد.