سخن هاشم المرقال - ترجمه الغدیر جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 17

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن هاشم المرقال

در جنگ صفين، جوانى جنگجو از سپاه معاويه در حالى بيرون تاخت كه اين شعر رزمى را ميخواند:




  • من پسر ارباب پادشاهان غسانم
    خويشان ما به ما از ماجرا خبر داده و
    گفته اند كه على، عثمان را كشته است



  • و امروزبر دين و آئين عثمانم
    گفته اند كه على، عثمان را كشته است
    گفته اند كه على، عثمان را كشته است



آنگاه حمله آورده بهر سو شمشير ميزد، و سپس شروع كرد، به ناسزا گوئى به على "ع". هاشم بن عتبه "المرقال" به او گفت: حرفى كه تو ميزنى بازخواست و محاكمه دارد و اين جنگ تو حساب و كتاب بدنبال دارد. بنابراين از خدا بترس و بدان كه تو را به نزد او ميبرند و از تو درباره اين حال و كردارت بازخواست خواهد كرد. جوان جنگجو گفت: من باين دليل با شما مى جنگم كه رهبر شما چنانكه به من گفته اند نماز نميخواند و شما هم نماز نميخوانيد، و باز باين دليل با شما مى جنگم كه رهبر شما خليفه ما را كشته است و شما به او در قتلش كمك كرده ايد. هاشم المرقال گفت: ترا چه در عثمان او را اصحاب محمد و استايد قرآن كشتند وقتى ديدند بدعتهااز او سر زده و بر خلاف حكم قرآن عمل كرده است. و اصحاب محمد همان اصحاب دين و ديندارانند و از هر كس براى نظر دادن در كار مسلمانان شايسته تر و ذيحق ترند. و فكر نميكنم حتى يك لحظه به سرنوشت امت اسلام يا اسلام اعتنا و اهتمام كرده باشى.



/ 177