سخن سعد بن ابى وقاص - ترجمه الغدیر جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 17

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

سخن سعد بن ابى وقاص

عضو شوراى شش نفره، و يكى از ده نفرى كه- ميگويند- مژده بهشت يافته اند

1- ابن قتيبه مينويسد: " عمرو عاص نامه اى به سعد بن ابى وقاص نوشته از او درباره قتل عثمان و قاتلان و مسوولان قتلش پرسيد. سعد در جوابش نوشت:

تو درباره قتل عثمان پرسيده اى. به اطلاعت ميرسانم كه او با شمشيرى كشته شد كه عائشه برآورد و طلحه تيزش كرد و على بن ابيطالب به زهر آلودش، و زبير خاموش مانده با دست اشاره "به قتل او" كرد، و ما دست روى دست گذاشتيم ولى اگر ميخواستيم مى توانستيم از جان او دفاع كنيم. اما عثمان "رويه اسلامى حكومت را" تغيير داد و خود دگرگونه گشت و هم كار درست كرد و هم كار نادرست. اگر كارمان خوب و درست بوده كه كار درستى كرده ايم، و در صورتيكه نادرست بوده از خدا آمرزش ميخواهيم..."

2- ابو حبيبه ميگويد: " روز قتل عثمان، ديدم سعد بن ابى وقاص وارد خانه عثمان شد و بعد بيرون آمد، ولى با مشاهده وضع دم در خانه يكه خورد و واپس رفت. مروان به او گفت: پشيمان شدى؟ ديدم سعد بن ابى وقاص ميگويد: از خدا آمرزش ميطلبم. من فكر نميكردم مردم تا اين اندازه جرات
بخرج بدهند و آماده كشتنش شوند. من الان با عثمان صحبت كردم و تو ودار و دسته ات آنجا نبوديد، و عثمان دست از همه كارهائى كه مورد انتقاد قرار گرفته كشيد و توبه كرد و گفت: بيش از اين به گمراهى ادامه نميدهم زيرا هر كه به انحراف از اسلام ادامه دهد از راه راست دورتر خواهد گشت، بنابراين من توبه ميكنم و دست از اين كارها ميكشم. مروان گفت: اگر تو ميخواهى از او دفاع كنى بايد بسراغ على بن ابيطالب بروى، زيرا او پا بدامن كشيده و دعوت عثمان را نميپذيرد. سعد نزد على "ع" كه ميان مزار و منبر پيامبر "ص" بود رفته گفت: اى ابو الحسن برخيز پدر ومادرم فدات بخدا براى كار خيرى آمده ام، خيرى كه هيچكس براى ديگرى نياورده است. بيا و به اين قوم و خويشت "يعنى عثمان" كمك كن، تا حق بزرگى به گردنش داشته و بر او منت نهاده باشى، از ريختن خونش جلوگيرى كن تا كار حكومت به همان گونه كه دوست ميداريم باز آيد. چون خليفه ات"يعنى عثمان" حاضر شده است. على "ع" گفت: خدا از او قبول كند. بخداسوگند آنقدر از او دفاع كرده ام كه ديگر شرم دارم بدفاعش برخيزم. ولى مروان و معاويه و عبد الله بن عامر وسعيد بن عاص اين وضع را به سر او درآورده اند. هر بار كه او را مشفقانه نصيحت و راهنمائى كردم كه آنها را بر كنار كند با من حقه بازى كرد تا اين وضع به سرش درآمد. در اين هنگام محمد بن ابوبكر در رسيد و چيزى به گوش على "ع" گفت. على "ع" دستم را گرفته برخاست در حاليكه ميگفت: اين توبه اش چه فايده اى دارد؟ بخدا قسم هنوز به خانه ام نرسيده بودم كه صدائى برآمد كه عثمان كشته شد بخدا از آنروز تا به امروز همچنان در شر و آشوبيم!"

امينى گويد:

مى بينيم سعد وقاص با اين كه مى بيند عثمان در محاصره و تنگنا
قرار گرفته و ميخواهند او را بكشندو حتما خواهند كشت بيارى او بر نمى خيزد و از او دفاع نميكند، در حاليكه ميدانيم وظيفه هر مسلمان اين است كه از كشته شدن هر مسلمانى جلوگيرى كند مگر كسى كه قتلش روا باشد. پس وى دفاع از جان عثمان را واجب نميديده است به چه دليل واجب نميديده؟ خودش جواب داده است و گفته عثمان "رويه اسلامى حكومت را" تغيير داده و خودش دگرگون گشته است. ضمنا امكان دفاع از جان عثمان براى وى و براى همه اصحاب پيامبر "ص" فراهم بوده است، و اين حقيقتى است كه سعد وقاص بزبان مياورد و ميگويد: اگر ميخواستيم مى توانستيم از جان اودفاع كنيم. حتى وى مدتها پس از قتل عثمان در اين كه خودداريش از دفاع ازجان او گناه باشد ترديد دارد و ميگويد: اگر كارمان خوب و درست بوده كه كار درستى كرده ايم، و در صورتيكه نادرست بوده از خدا آمرزش ميخواهيم. بنابراين وى معتقد است اگر خوددارى از دفاع از جان عثمان گناه هم باشد گناه كوچك و سهلى است كه با استغفار و طلب آمرزش از خدا زدوده ميشود. شايد قسمت اخير سخنش وطرح اين فرض كه خوددارى از كمك به عثمان گناه كوچكى باشد براى مجامله با عمرو عاص بوده و باين منظور كه بهانه اى بدست عمرو عاص نداده باشد كه او را متهم به شركت در قتل يا خوار گذاشتن عثمان سازد. باز بهمين منطور است كه مسووليت كشته شدن و خوار گذاشتن عثمان را بر دوش مهاجران و انصار و همه اصحاب ميگذارد. بهر حال، نظر صريح و قطعى سعد بن ابى وقاص اين است كه خوار گذاشتن و خوددارى از دفاع از جان عثمان در واپسين دم حيات و هنگام شدت خطر، كارى صواب و بر حق بوده است.

/ 177