رفتار ناشايست با عمار ياسر - ترجمه الغدیر جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 17

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

رفتار ناشايست با عمار ياسر

با مطالعه آيات و احاديثى كه گذشت مسلم ميشود كه رفتار خشن و زننده اى كه با عمار ياسر شده سخت ناروا بوده است، و هيچكس نمى تواند آنرا توجيه و تاييد نمايد. اگر كسى مدعى شود كه خليفه بقصد تاديب چنين رفتار زشت و ناروائى مرتكب گشته است بايد توجه كند كسى را تاديب ميكنند كه سوء ادبى از او سر زده باشد يا سخنى بباطل و بهتانى بر زبان آورد، يا حرفى بر خلاف حق يا مخالفت احكام و شريعت اسلام گفته باشد و ميدانيم كه مقام عمار اجل از اينها است و او فقط دعوت به حق كرده و به رويه و تعاليم اسلام خوانده و از ستمى كه برديگران رفته ناليده و شكايت نموده و به وصيتى كه باو شده و ملتزم به ادايش بوده عمل كرده است يا نامه اى را كه گروهى از مومنان و پارسايان و اصحاب پيامبر "ص" نوشته و در آن امر بمعروف و نهى از منكر كرده اند به زمامدار رسانده است. آيا كداميك از اينها در شريعت اسلام ممنوع و جرم است كه خليفه خواسته عمار را بخاطر انجامش تاديب نمايد و به راه راست اسلام باز آورد؟ مگر خليفه صاحب اختيار جان مردم است تا چنانكه خود راصاحب اختيار اموال عمومى مسلمانان ميپنداشت در جانشان بدلخواه دخل و تصرف كند و با اين كار دل بلهوس اطرافيانش را شاد سازد؟ مگر حكومت اسلامى استبدادى و ديكتاتورى است يا سلطنت كه بمقتضاى آن مردان پاك و اصلاح طلب را بزنند و شكنجه دهند؟

وانگهى اگر خليفه خود را وظيفه دار تاديب و كيفر خلافكاران ميدانست چرا كسانى مثل عبيد الله بن عمر، و حكم ابن ابى العاص، و مروان بن حكم،
و وليد بن عقبه، و سعيد بن عاص، و تبهكاران ديگرى را كه همگى مستحق كيفر بودند و بارها واجب شد كه احكام كيفرى اسلام در موردشان اجرا شود واگذاشت و حتى سعى ميكرد دلشان را بدست آورد و از خزانه مسلمين به آنهامى بخشيد و از آنها دفاع ميكرد و آنها را بر جان و مال مردم مسلط مينمود و به مقام فرماندهى سپاه و استاندارى ميگماشت؟ آرى او همه كيفرها و تاديب ها را گذاشته بود براى مردان صالح و نيكوكار و خيرخواه و اصلاح طلبى مثل عمار ياسر و ابوذر غفارى و ابن مسعود و يارانشان.

هر گاه در اعمال و رفتار عثمان دقت كنيم در مى يابيم كه براى هيچيك از مردان بزرگ و صالح و خيرخواه ملت اسلامى ارزش و احترامى قائل نبوده است، حتى بارها نسبت به اميرالمومنين على "ع" جسارت روا داشته است، و ديديم كه به مولاى متقيان ميگويد: تو بيش از او مستحق تبعيدى يا ميگويد: هيچ گردنكشى نيست كه تو را نردبان و وسيله مخالفت نساخته و تو را پشت و پناه خويش ننموده باشد. و مقصودش ازگردنكشان ابوذر و عمار و امثال ايشان است، و امام "ع" را وسيله و همدست و پشت و پناه گردنكشان ميشمارد. و اين بهتانى عظيم و نابخشودنى است در حق امام و مولاى مومنان و اصحاب عظيم الشانى چون ابودر و عمار.

/ 177