وصف ديگرى از توبه عثمان - ترجمه الغدیر جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 17

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وصف ديگرى از توبه عثمان

طبرى مينويسد: على "ع" وقتى مصريان بازگشتند نزد عثمان آمده به او گفت: نطقى براى مردم بكن تا آنرا شنيده شاهد آن باشند و خدا را نيز بر نفرت قلبى خويش از خلافكاريهايت و بر توبه ات گواه گرفته باشى.

كشور عليه تو شوريده است، و اطمينان ندارم كه كاروان ديگرى از كوفه فرا نرسد و تو به من نگوئى: اى على سوار شو و پيش آنها برو. در حاليكه من طاقت رفتن وشنيدن انتقادات آنها را از تو ندارم. يا كاروان ديگرى از بصره فرا رسد وبگوئى: على برو پيش آنها. در آنهنگام اگر نروم
ميگوئى حق خويشاوندى تو را نگاه نداشته و حقت را زير پا گذاشته ام. عثمان بر اثر توصيه على "ع" رفته آن نطق را ايراد كرد كه ترك خلافكاريهايش را اعلام داشت و در برابر مردم توبه كرد. باين ترتيب كه برخاسته پس از حمد وثناى پروردگار گفت: ... مردم بخدااز همه كارهاى خلافى كه مورد انتقاد قرار داديد آگاه بودم و تمام كارهائى را كه كرده ام از روى علم و اطلاع كرده ام.

ولى چه ميشود كرد كه نفس من به من دروغ گفت و مرا به خيالات باطل كشاند و درك مرا از من بربود. من از پيامبر خدا "ص" شنيده ام كه هر كس بلغزد بايست "به راه دين" باز آيد و هر كس بخطا رود بايست توبه نمايد و در ادامه گمراهى لجاجت نورزد، زيرا هر كس در ادامه انحراف از اسلام لجاجت بورزد از راه راست دين دورتر خواهد رفت. بنابراين من اولين كسى هستم كه پند پيامبر "ص" را بگوش ميگيرد. از خدا بخاطر آنچه كرده ام آمرزش ميخواهم و توبه مينمايم و به او باز ميگردم. كسى چون من دست از كارهاى خلافش برداشت وتوبه نمود. وقتى از منبر فرود آمدم افراد برجسته شما پيش من بيايند تا با نظريات صائبشان مرا راهنمائى كرده به راه درست در بياورند.

بخدا اگر برده اى مرا به راه راست براند برده وار به آن راه خواهم رفت و چون بنده اى ذلت و راهوارى نشان خواهم داد و مثل به بردگى گرفته شده خواهم بود كه اگر تحت ماليكت در آورندش شكيبائى ميورزد و اگر آزادش نمايند سپاسگزارى مينمايد. و جز اين كه براه خدا برويم راهى نداريم. اشخاص برگزيده ونيكان شما از اين كه بمن نزديك شوند از شما نگران نبايد باشند.

در هر حال خود را از من جدا و دور مگيريد.

مردم آنروز دلشان به حال عثمان سوخت و بعضى بر او گريستند. سعيد بن يزيد برخاسته گفت: اى اميرالمومنين كسانى كه همراه تو نيستند در پى مصلحت تو
نيستند. بر جان خويش رحم كن. آنچه را قول دادى و بزبان آوردى بانجام برسان.

چون عثمان از مسجد به خانه رفت ديد مروان و سعيد "بن عاصى" و عده اى از بنى اميه در آنجا هستند و براى شنيدن نطق او حاضر نشده اند. وقتى نشست مروان از او اجازه صحبت خواست. نائله همسر عثمان به اوگفت: حق صحبت ندارى بخدا اينها او را خواهند كشت، و او قولى داده است كه بايد عمل كند و نميتواند آنرا زيرپا بگذارد. مروان به او پرخاش كرد كه اينها به تو چه مربوط است پدرت درحالى مرد كه وضو گرفتنش را بلد نبود.

نائله گفت: يواشتر، مروان حرف نياكانم را نزن، تو غيبت پدرم را ميكنى و به او دروغ مى بندى، و پدرت جرات ندارد فضائل او را انكار نمايد.

/ 177