نامه اى گرانقدر - ترجمه الغدیر جلد 17

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه الغدیر - جلد 17

عبدالحسین امینی؛ مترجمین: محمدتقی واحدی، علی شیخ السلامی، سید جمال موسوی، محمدباقر بهبودی، زین العابدین قربانی لاهیجی، محمد شریف رازی، علی اکبر ثبوت، جلال الدین فارسی، جلیل تجلیل

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نامه اى گرانقدر

از سيدى بزرگوار و دانشمند، سيد حسين موسوى هندى مولف كتاب " الاسلام مبدء و عقيده "

بنام خداوند بخشاينده مهربان

حضرت محقق متتبع و استاد توانا و مرشد عاليقدر ما شيخ عبد الحسين امينى دامت بركاته سلام و رحمت خدا بر شما.

نامه اى به خدمتتان مى فرستم كه از ناتوانى فرستنده اش حكايت ميكند و هم اميد است و تمنا كه بدرگاهتان پذيرفته آيد. و همه سراسر تمجيد فضائل و خدمات شما است اميد است كه براى مسلمانان افتخار جاودان باشيد و پشت و پناه مومنان. همت والايتان جهان را از كار نيك آكنده و فضاى گيتى را عبير آگين ساخته است. فيضى سرشار از آسمان شخصيت عظيمتان خرمنهاى علم و دانائى ميبارد. پرتو اقدامات جاودانى از خورشيد اراده استوارتان مى درخشد و نور تعليماتتان را در كران تا كران عالم ميتابد. ستارگانى كه به سقف آسمان تاليف بر نشانده ايدبه روى شيفتگان علم و ادب چشمك مى زنند و به بلندى انديشه و زيبائى آثارتان اشاره ميورزند. با گوهر سخن تاجها ساخته و بر تارك عصر خويش نهاده ايد شكوهمندترينش " غدير " است كه روح را از افسردگى مى پيرايد و به دل صفا ميدهد، آيت هاست كه از وجدانى پاك و صاف به سينه گشاده و پذيرنده الهام گشته است، دلائلى استوار از قرآن
مجيد و روشنائيها از گفتار پيامبر امين و فرآورده ها از نهج البلاغه امير مومنان آيت ها كه در گوش حقيقت نيوش نغمه حجت مى خواند و مسلمان را به راه راست مى برد. باره هاست بدوركاخ ايمان كشيده، و سيمهاى گذر ناپذير كه بگرد دژ ولايت برآمده تا دستهاى تبهكار هرگز تجاوز نيارند و رخنه در كاخ بلند و شكوهمند ايمان و ولايت نتوانند. چه رخنه ها كه به گرد آن كاخ بوده و قلم آهنين تان كتابهاى صخره آسا بر آن نهاد و ببست.

هزاران تمجيد نثار " غدير " باد و هزاران مدح و ستايش آن حسابر سيمهاى تاريخى را كه در آن است. بيگمان تاريخ، ستايشها با قلم جاودانگى بر لوح خلود خواهد نگاشت، و نسلهاى پياپى از محققان حقيقت پژوه هر فصلى از آن همه تتبعات خردمندانه را بسط ودوام خواهد بخشيد. براستى، " غدير " دائره المعارفى خورشيد آسا است كه موج نورش ديدگان را خيره ميسازد و ديده خفاشگونه حق ناپذيران را بر مى بندد. ميوه هاى رنگارنگ است با مزه هاى گوناگون و با عطرهاى دلپذير و لذتبخش. معجزه اى در زمينه ابداع، معجزه اى كه، واژه محال را از فرهنگ كار تحقيقى و ادبى بدر كرده. كارى كه حتى مسلمانى كوشا اميد به انجامش ندارد و نه مومنى كه بى يار و همكار باشد. با همتى بلند و اراده اى كوه آسا روى بدين كار آورديد تا دائره المعارفى فرا آمد كه پندارى جماعتى از محققان و دانشمندان دست بدست هم داده و كمر بسته و هر يك بر حسب تخصص و استعداد به پاره اى از آن برخاسته باشد، دائره المعارفى كه عظمتش دل را بيمناك و در همانحال زبان را سپاسگزار ميسازد. درود خدا بر همت بلند و اراده پولادينتان كه در برابرمشكلات پيچيده و سهمگين هيچ خم بابرونياورد. و آفرين بر تصميم شما كه كارهاى خطير و دشوار جز بر صلابتش نيفزود. و آنگه خدا بر قدرت اراده وپشتكارتان قدرتها بيفزود و توفيق دادتا به تحقيق و تاليف ادامه دهيد. و
چندان يارى كرده تا بپايان برديد. اين پندى است و مايه تذكارى. پندى براى همه آنان كه به تحقيق و تاليف همت ميگمارند و تذكارى تا مقام رفيع شما را بياد آرند و آنمايه از جهد و جد كه در يارى دين بخرج داده ايد.

مسلمانان بايستى به قهرمان بى مانند خويش مباهات نمايند، به تنى از خويش كه بر انبوهى- از آنها كه سرتاريخ را از آوازه گيج كرده و كتابهارا از شهرت انباشته اند- چيره گشته است. چنان كه بايد بهمراه سپاس و تمجيد براى دوام بقائش دعا كنند و هدايت خاندان پاك رسالت را از او بجويند كه حامل علوم ايشان است، محققى مجاهد و عالمى درست كردار، آن كه خدا ملكه الهام به دلهاى پاك را به وى ارزانى داشته و توان بخشيده تابا طبقات تحصيل كرده تفاهم كند و حقائق تاريخى را به آنها بفهماند و غبار شك و ترديد از دلهايشان بزدايد و آرام و براهشان كند.

تو را اى مراد بزرگوار، درود مى فرستم درود مريدى پاكباز، و سلام ميگويم سلام آنكه در درياى فضيلت و دانائيت غرقه گشته باشد، و تمجيد مى كنم تمجيد آن كه بر خوان نعمت علمى كه همه را از دور و نزديك بدان فرا خوانده ايد نشسته باشد.

مقام شامخ ترا برتر از حد مدح و ثنا ميدانم، تا چه رسد به مدح و ثناى كسى چون خويشتن كه زبان گنگ دارد و در برابرت لب از لب نميتواند بجنباند. اين كه قلمم همينقدر در ثنايت رفته و به توانى بوده كه از اثر شخصيتت گرفته آنهم راه به الهام از عظمتت جسته و از هيبت و شكوهت. و همين است كه مرا اميدوار ساخته تا در آستان خاطرت پذيرفته شود و دل مهربان بخشاينده است عذر تقصيرم را باو دارد. و هر خير كه هست از شما است و افتخارش هم به شما باز ميگردد.

حسين موسوى هندى

" خرنابات "- 28 محرم 1371

/ 177