نامه مردم مدينه به اصحابى كه در مناطق مرزى سرگرم جهاد خارجى بودند
طبرى مينويسد: " مردم چون ديدند عثمان چه كارئهاى كرد آن عده از اصحاب پيامبر "ص" كه در مدينه بودند به اصحابى كه در مناطق دور دست و مرزها بودند- چون اصحاب به مناطق مرزى رفته بودند- چنين نوشتند:شما از مدينه "و شهر و خانه تان" بيرون رفته به جهاد راه خداى عز و جل پرداختيد و مقصودتان "بسط" دين محمد "ص" است. در حاليكه اكنون آن كسى كه بجاى شما در مدينه كار "و حكومت" ميكند "يعنى عثمان" دين محمد را تباه كرده و رها نموده است. بنابر اين بشتاب بيائيد و دين محمد "ص" را برقرار گردانيد. "
ابن اثير قسمت اخير نامه را باين صورت روايت كرده است: دين محمد را خليفه تان تباه گردانيده بنابراين آنرا برقرار گردانيد. و ابن ابى الحديد باين صورت: دين محمد را خليفه تان تباه گردانيده بنابراين او را بر كنار گردانيد. بر اثر اين نامه، دلها عليه عثمان گشت، و از هر سو به مدينه
روى آورده تا كار بجائى رسيد كه او را كشتند.
طبرى از زبان محمد بن مسلمه ميگويد: " در سال 34 هجرى ياران پيامبر خدا "ص" به يكديگر نامه نوشتند و در آن از رويه عثمان و اين كه "سنت پيامبر "ص" و رويه اسلامى حكومت را" تغيير داده و بجاى آن رويه ديگرى اختيار كرده شكايت نمودند، و از يكديگر خواستند كه بيائيد تا اگر خواستار جهاديد جهاد در اينجا شهر ما "يعنى مدينه" است. و انتقادات مردم و حملاتشان به عثمانى فزونى گرفت و به او بدترين حرفهائى را كه ميشود به كسى گفت ميگفتند. و اصحاب پيامبر خدا ميديدند و اين حرفها را ميشنيدند و هيچيك آن افراد را از بدگوئى نهى نمي نمودند و نه به دفاع از عثمان بر ميخاستند جز تنى چند كه عبارت بودند از: زيد بن ثابت، ابو اسيد ساعدى، كعب بن مالك، و حسان بن ثابت. پس مهاجران و عده اى ديگر در خدمت على "ع" تشكيل جلسه داده از او خواهش كردند با عثمان مذاكره نموده او را نصيحت و ارشاد نمايد. در نتيجه، وى نزد عثمان رفته به او گفت: مردم پشت سر من هستند "و من از نزد آنها ميايم"... "