4 هنر و جاذبه شعر - الگوهای رفتاری امام علی (علیه السلام) و علم و هنر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوهای رفتاری امام علی (علیه السلام) و علم و هنر - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

4 هنر و جاذبه شعر

گرچه در نهج البلاغه اشعار اندكى گرد آمده است، امّا نشان مى دهد كه امام على عليه السلام در سرودن اشعار قَوى پنجه است.

هم در نيايش به صورت شعر با خداى خود حرف مى زند و هم در بحث و گفتگوى سياسى با سرودن شعر دشمن را محكوم مى سازد.

روزى در برخورد با خليفه اوّل به او فرمود:

وَاعَجَبَاهُ! اءَتَكُونُ الْخِلاَ فَةُ بِالصَّحَابَةِ وَ لاتَكُونُ بِالصَّحابَةِ وَالْقَرَابَةِ؟

و روي له شعر في هذا المعنى:




  • فَإِنْ كُنْتُ بِالشُّورَى اءُمُورَهُمْ
    وَإِنْ كُنْتُ بِالْقُربَى حَجَجْتَ خَصِيمَمُمْ
    فَغَيْرُكَ اءَوْلَى بِالبَّبِيِّ وَ اءَقْرَبُ



  • فَكَيْفَ بِهذا وَ الْمُشِيرُونَ غُيَّبُ؟
    فَغَيْرُكَ اءَوْلَى بِالبَّبِيِّ وَ اءَقْرَبُ
    فَغَيْرُكَ اءَوْلَى بِالبَّبِيِّ وَ اءَقْرَبُ



معيار امامت؟

«شگفتا! آيا معيار خلافت صحابى پيامبر بودن است؟ امّا صحابى بودن و خويشاوندى ملاك نيست؟

(از امام شعرى در همين مسئله نقل شد كه به خليفه اوّل فرمود:)

اگر ادعا مى كنى با شوراى مسلمين به خلافت رسيدى، چه شورايى بود كه راءى دهندگان حضور نداشتند؟ و اگر خويشاوندى را حجّت مى آورى، ديگران از تو به پيامبر نزديك تر و سزاوارترند.» (23) (24)

و در سخنرانى هاى خود هرجا كه لازم بود از سروده هاى ديگران نيز بهره مى گرفت.

مانند: خطبه 3 نهج البلاغه، كه حضرت در سخنرانى خود از شعر اءعشى استفاده كرده است:

شَتَّانِ مَا يَومى عَلَى كُورِهَا

وَ يَوْمَ حَيَّانَ اَخى جَابِرٍ

«مرا با برادر جابر، حيّان چه شباهتى است،

من هر روز در گرماى سوزان كار مى كردم و او راحت و آسوده در خانه مى زيست.»

امامان معصوم عليهم السلام شعر و شاعر را مى پروراندند،

به شعر و هنر آرمان و هدف مى بخشيدند.

امام حسين عليه السلام در ميدان عاشورا در رجزهاى حماسى از جاذبه هنرى شعر استفاده كرد.

حضرت زهرا سلام الله عليها در شب عروسى با اشعار بسيار زيبا على عليه السلام را ستود و اوج شادى و احترام را به همسرش شناساند كه فرمود:




  • 1 اءَضْحَى الْفِخارُ لَنا وَ عِزُّ شامِخٌ
    2 نِلْتَ اْلْعُلا وَ عَلَوْتَ فى كُلِّ الْوَرى
    3 اءَعْنى عَلِيّاً خَيْرَ مَنْ وَطَاءَ الثَّرى
    4 فَلَهُ الْمَكارِمُ وَالْمَعالى وَالْحِبا
    ماناحَتِ الاَْطْيارُ فى الاَْغْصانِ



  • وَلَقَدْ سَمَوْنا فى بَنى عَدْنانِ
    وَ تَقاصَرَتْ عَنْ مَجْدِكَ الثَّقْلانِ
    ذَالْمَجْدِ وَالاْ ءِفْضالِ وَالاْ ءِحْسانِ
    ماناحَتِ الاَْطْيارُ فى الاَْغْصانِ
    ماناحَتِ الاَْطْيارُ فى الاَْغْصانِ



1 افتخار و عزّت والا، از آنِ ما شد و ما در ميان فرزندان «عدنان» سربلند شديم.

2 تو به بزرگى و برترى رسيدى و از همه آفريده ها والاتر شدى و جنّ و اءنس از عظمت تو عقب ماندند.

3 منظورم «على» است، بهترين كسى كه گام بر خاك نهاده است، بزرگوار و داراى احسان و نيكى.

4 والايى هاى اخلاقى و بزرگى ها از آن اوست، تا آنگاه كه مرغان بر شاخه ها به ترنّم مشغولند.) (25)

امام رضا عليه السلام به شاعر سربردار اهلبيت عليهم السلام توجّه دارد در مجلس او مى نشيند.

به اشعار او گوش فرا مى دهد،

و شعر و قصيده «كميّت» را تكميل مى كند

و حزن و اندوه مسلمين را با جاذبه هنرى شعر به همگان مى فهماند كه:

وَ قَبْرٌ بِطُوسٍ يَا لَهَا مِنْ مُصي بَةٍ

«و قبرى در طوس (خراسان) قرار خواهد داشت، كه واى از مصيبت هاى آن.»

و تا آنجابه جاذبه هنرى شعر توجّه دارد كه فرمودند:

«هر كس شعرى درباره خاندان رسالت عليهم السلام بسرايد، خانه اى در بهشت براى او بنا خواهد گرديد.» (26)

5 طرح هاى نوين آموزشى

6 نمايشنامه، فيلمنامه

در منابع روائى شيعه و در نهج البلاغه، توجّه فراوانى به فيلم و نمايشنامه وبيان تجسّمى شده است.

در حضور امام صادق عليه السلام وقتى از خدا مى پرسند،

امام صادق عليه السلام تخم مرغى را كه بچّه اى با او بازى مى كرد، مورد توجّه قرار مى دهد،و عظمت علمى و حياتى آن را يك يك مطرح كرده، سپس خدا را به اثبات مى رساند و عقل و انديشه را به قضاوت فرا مى خواند.

روزى ديگر از خدا مى پرسند،

امام اَنارى را بر مى دارد مى شكافد و شگفتى چينش دانه ها، پرده ها، و پوست انار با بيانى ساده تشريح مى كند و آنگاه به اثبات خدا مى پردازد.

وقتى از حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام يك مطلب كلامى و فلسفى مى پرسند، امام به جاى بحث «گفتارى» به نمايشنامه، به نمايش روى مى آورد.

علماى مسيحى پرسيدند:

چرا به هر طرف روى بياوريم روبروى خدائيم؟

مگر هر چيزى پُشت و رو ندارد؟

امام على عليه السلام به جاى بحث و مناظره گفتارى، در حياط منزل آتش روشن مى كند و آنها را در اطراف آتش قرار داده و از آنها پرسيد:

كدام يك از شما رو در روى آتش قرار دارد؟

همه گفتند:

روبروى آتش ايستاده ايم.

آنگاه حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام نتيجه مى گيرد كه:

هر چيزى كه پُشت و رو ندارد، شعله، نور، هر طرف آن بايستى رو در روى آن قرار دارى،

خداوند بزرگ وجود مادّى ندارد:

اللّهُ نُورُ السَّمَوَاتِ وَ الاْ رْضِ

«خدا نور آسمان ها و زمين است.»

در هرجا كه باشيد رو در روى خدا ايستاده ايد، پس نبايد خداوند جهان را با موجودات مادّى تشبيه كنيد.

حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام اوّل كسى است كه با ترتيب نمايش، و صحنه هاى نمايشى مشكلات قضائى و دادرسى را حل كرد.

و كاربرد نمايش در قضا را به اثبات رساند.

امام على عليه السلام براى اينكه يك بحث اخلاقى را درست مطرح كند در آغاز از زيبائى هاى طاووس سخن مى گويد. (27)

و براى اثبات خداى يگانه پديده هاى گوناگون هستى، از مورچه كوچك و فيل بزرگ سخن مى گويد. (28)

و آنگاه برهان اءثر و مؤثّر را مطرح مى كند. (29)

بنابراين حال كه دشمنان اسلام از كانال انواع هنر مى خواهند تهاجم كنند بايد جاذدبه هاى هنرى را بشناسيم و با فعّال بودن در صحنه هنر از انقلاب و آرمان خود دفاع كنيم.

/ 248