2 دين و شناخت خدا - الگوهای رفتاری امام علی (علیه السلام) و علم و هنر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

الگوهای رفتاری امام علی (علیه السلام) و علم و هنر - نسخه متنی

محمد دشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

2 دين و شناخت خدا

اءَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ، وَكَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ، وَكَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ، وَكَمَالُ تَوْحِيدِهِ الاِْخْلاَصُ لَهُ، وَكَمَالُ الاِْخْلاَصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ، لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ اءَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ، وَشَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ اءَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ: فَمَنْ وَصَفَ اللّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ، وَمَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ، وَمَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّاءَهُ، وَمَنْ جَزَّاءَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ. وَمَنْ جَهِلَهُ فَقَدْ اءَشَارَ إِلَيْهِ، وَمَنْ اءَشَارَ إ لَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ، وَمَنْ حَدَّهُ فَقَدْ كائِنٌ لاَ عَنْ حَدَثٍ، مَوْجُودٌ لاَ عَنْ عَدَمٍ.

مَعَ كُلِّ شَىْءٍ لاَ بِمُقَارَنَةٍ، وَغَيْرُ كُلِّ شَىْءٍ لاَ بِمُزَايَلَةٍ، فَاعِلٌ لاَ بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَالاَّْلَةِ، بَصِيرٌ إ ذْ لاَ مَنْظُورَ إ لَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ، مُتَوَحِّدٌ إ ذْ لاَ سَكَنَ يَسْتَاءْنِسُ بهِ وَلاَ يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ.

عَدَّهُ. وَمَنْ قَالَ «فِيمَ؟» فَقَدْ ضَمَّنَهُ، وَمَنْ قَالَ «عَلاَ مَ؟» فَقَدْ اءَخْلَى مِنْهُ.

سرآغاز دين خداشناسى است، و كمال شناخت خدا، باور داشتن او، و كمال باور داشتن خدا، شهادت به يگانگى اوست، و كمال توحيد (شهادت بر يگانگى خدا) اخلاص، و كمال اخلاص، خدا را از صفات مخلوقات جدا كردن است، زيرا هر صفتى نشان مى دهد كه غير از موصوف،وهرموصوفى گواهى مى دهد كه غير از صفت است، پس كسى كه خدا را با صفت مخلوقات تعريف كند او را به چيزى نزديك كرده، (403) و با نزديك كردن خدا به چيزى، دو خدا، مطرح شده، و با مطرح شدن دو خدا، اجزايى براى او تصّور نموده، و با تصّور اجزا براى خدا، او را نشناخته است و كسى كه خدا را نشناسد به سوى او اشاره مى كند و هر كس به سوى خدا اشاره كند، او را محدود كرده، به شمارش آوَرَد. و آن كس كه بگويد خدا در چيست؟ او را در چيز ديگرى پنداشته است، و كسى كه بپرسد خدا بر روى چه چيزى قرار دارد؟ به تحقيق جايى را خالى از او در نظر گرفته است،

در صورتى كه خدا همواره بوده، و از چيزى به وجود نيامده است. با همه چيز هست، نه اينكه همنشين آنان باشد، و با همه چيز فرق دارد نه اينكه از آنان جدا و بيگانه باشد.

انجام دهنده همه كارهاست، بدون حركت و ابزار و وسيله، بيناست حتّى در آن هنگام كه پديده اى وجودنداشت، يگانه و تنهاست، زيراكسى نبوده تا با او اُنس گيرد، و يا از فقدانش وحشت كند.

/ 248