عبدالرّحمن بن حجّاج مى گويد:حكم بن عتيبه و سلمة بن كهيل بر ابى جعفر عليه السلام (امام محمد باقر) وارد شده از آن حضرت از حكم شاهد با سوگند پرسش نمودند.امام على عليه السلام فرمود:رسول خدا صلّى الله عليه وآله نزد شما در كوفه بدان حكم نموده است.تا اينكه فرمود:حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام در مسجد كوفه نشسته بود، ناگهان عبداللّه بن قفل تميمى در حالى كه زِرِهى به همراه داشت از كنار آن حضرت گذشت.امام على عليه السلام به عبداللّه گفت:اين زِرِه طَلحه است كه در روز بصره (جنگ صفّين) از او ربوده شده است.عبداللّه گفت:به نزد شريح قاضى مى رويم.رفتند و شريح به قضاوت نشست.اميرالمؤمنين عليه السلام فرمود:اين زره طلحه است كه در روز بصره از او ربوده شده است.شريح گفت: در اين باره شاهد بياور!حضرت اميرالمؤمنين عليه السلام امام حسن عليه السلام را آورده بر آن گواهى داد.شريح گفت: با گواهى يك نفر حكم نمى كنم، مگر اين كه ديگرى با او باشد.حضرت على عليه السلام قنبر را آورد و او بر آن گواهى داد.شريح گفت:قنبر بَرده است و شهادتش نافذ نيست.امام على عليه السلام خشمگين شده به قنبر فرمود:بگير زره را كه اين مرد (شريح) سه بار قضاوت به ناحق نمود.در اين موقع شُريح تكانى خورده و به آن حضرت عرضه داشت:من پس از اين هيچ وقت بين دو نفر قضاوت نخواهم كرد، مگر اين كه علت سه بار قضاوت ناحق مرا به من بگوييد.اميرالمؤمنين عليه السلام به او فرمود:واى بر تو! هنگامى كه طرح دعوا كردم گفتى:گواه بياور با اين كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله فرمود:مال ربوده شده هرجا كه يافت شود بدون اقامه گواه گرفته مى شود.پس من گفتم:شايد او اين حديث رسول خدا را نشنيده است.آنگاه حسن را آوردم و بر آن گواهى داد.پس گفتى: او يك شاهد است و من با شهادت يك شاهد حكم نمى كنم.با اين كه رسول خدا صلّى الله عليه وآله با يك شاهد و سوگند حكم نموده است.سپس قنبر را آوردم و گواهى داد.پس گفتى: او برده است و من با گواهى برده حكم نمى كنم.با اين كه گواهى بَرده، اگر عادل باشد پذيرفته است.آنگاه به او فرمود:واى بر تو! امام مسلمين بر امور بزرگتر مسلمين ماءمون و مورد اعتماد است. (306)